مکانیزم ماشه علیه رژیم ایران: ابعاد حقوقی، سیاسی و پیامدها برای رژیم ایران مکانیزم ماشه، یا "بازگشت تحریمها" (Snapback Mechanism)، یکی از بحثبرانگیزترین و در عین حال مهمترین بندهای برنامه جامع اقدام مشترک برجام است که در سال ۲۰۱۵ میان رژیم ایران و گروه ۱+۵ ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان به امضا رسید. این سازوکار با هدف تضمین پایبندی رژیم ایران به تعهدات هستهای طراحی شد و به طرفهای توافق اجازه میدهد در صورت نقض برجام توسط رژیم ایران، تحریمهای بینالمللی سازمان ملل متحد را که پیش از توافق وضع شده بودند، به طور خودکار بازگردانند. درک دقیق عملکرد، پیامدها و آینده این مکانیزم برای رژیم ایران و منطقه، مستلزم تحلیل عمیق ابعاد حقوقی و سیاسی آن است. مبنای حقوقی مکانیزم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد و بندهای مشخصی از خود برجام نهفته است. فرآیند فعالسازی آن به گونهای طراحی شده که از وتوی اعضای دائم شورای امنیت جلوگیری کند و بازگشت تحریمها را در صورت اثبات نقض، تقریباً اجتنابناپذیر سازد. هر یک از طرفهای برجام رژیم ایران و کشورهای ۱+۵ که معتقدند یکی از طرفین دیگر به تعهدات خود عمل نکرده است، میتواند موضوع را به "کمیسیون مشترک" برجام ارجاع دهد. کمیسیون مشترک ۱۵ روز فرصت دارد تا موضوع را حل و فصل کند. در صورت عدم موفقیت، موضوع به یک "گروه مشورتی" ارجاع داده میشود که ۱۵ روز دیگر برای ارائه راهحل فرصت دارد. اگر پس از این ۳۰ روز، مشکل همچنان حلنشده باقی بماند، کشور شاکی میتواند آن را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهد. شورای امنیت موظف است ظرف ۳۰ روز پیشنویس قطعنامهای را به رأی بگذارد که در آن تداوم لغو تحریمها توصیه میشود. نکته کلیدی اینجاست: اگر این قطعنامه در شورای امنیت تصویب نشود به دلیل وتوی هر یک از اعضای دائم یا عدم کسب ۹ رأی مثبت، تمامی قطعنامههای تحریمی پیشین سازمان ملل متحد که برجام آنها را لغو کرده بود مانند قطعنامههای ۱۶۹۶، ۱۷۳۷، ۱۷۴۷، ۱۸۰۳، ۱۸۳۵ و ۱۹۲۹، به طور خودکار و بدون نیاز به قطعنامه جدید، دوباره فعال میشوند. این "بازگشت خودکار" جوهره مکانیزم ماشه است که آن را از فرآیندهای معمول شورای امنیت متمایز میکند. مهمترین موارد نقض توسط رژیم ایران و چشمانداز فعالسازی: پس از خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال سیاست "فشار حداکثری"، رژیم ایران نیز به تدریج شروع به کاهش تعهدات خود در برجام کرد. مهمترین این موارد شامل: افزایش غنیسازی اورانیوم: فراتر رفتن از سقف ۳.۶۷ درصد و غنیسازی تا سطوح ۶۰ درصد و حتی ۹۰ درصد (در حد تسلیحاتی) در مقادیر مشخص. افزایش ذخایر اورانیوم غنیشده: فراتر رفتن از سقف مجاز ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای پایین. استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفتهتر: راهاندازی و استفاده از نسلهای جدید سانتریفیوژها که کارایی بسیار بالاتری دارند. تولید فلز اورانیوم: مادهای که میتواند در ساخت کلاهکهای هستهای استفاده شود. محدود کردن بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA): کاهش همکاری با آژانس و محدود کردن دسترسی بازرسان به برخی تأسیسات. از دیدگاه کشورهای اروپایی (E3) و ایالات متحده (در دولت بایدن)، این اقدامات نقضهای جدی برجام محسوب میشوند و مبنای لازم برای فعالسازی مکانیزم ماشه را فراهم میکنند. چالشها و موانع سیاسی فعالسازی: با وجود مبنای حقوقی قوی، فعالسازی مکانیزم ماشه با چالشهای سیاسی عدیدهای روبروست: مقاومت چین و روسیه: چین و روسیه به عنوان اعضای دائم شورای امنیت، به شدت با فعالسازی ماشه مخالف هستند. آنها معتقدند که نقضهای رژیم ایران در واکنش به خروج آمریکا از برجام بوده و بازگرداندن تحریمها، وضعیت را پیچیدهتر و احتمال احیای توافق را از بین میبرد. مخالفت آنها میتواند در مراحل اولیه حل و فصل و قبل از ارجاع به شورای امنیت، فرآیند را طولانی و دشوار کند. تبعات منطقهای و بینالمللی: فعالسازی مکانیزم ماشه میتواند به طور چشمگیری تنشها در خاورمیانه را افزایش دهد. رژیم ایران ممکن است به اقدامات هستهای تلافیجویانه بیشتری دست بزند، از جمله خروج کامل از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و اخراج بازرسان، که بحران را به مرحلهای بسیار خطرناکتر سوق خواهد داد. این امر میتواند منجر به بیثباتی بیشتر منطقهای و حتی درگیری شود. عواقب برای رژیم ایران: فعال شدن مکانیزم ماشه، به معنای بازگشت تمامی تحریمهای سازمان ملل متحد است که پیش از برجام علیه رژیم ایران اعمال میشدند. این تحریمها نه تنها شامل محدودیتهای هستهای، بلکه شامل ممنوعیتهای تسلیحاتی، تحریمهای بانکی، مالی، کشتیرانی و نفتی نیز میشود. عواقب فوری و بلندمدت برای رژیم ایران: فشار اقتصادی بیسابقه: بازگشت تحریمهای سازمان ملل، اقتصاد ایران را که از پیش تحت فشار تحریمهای یکجانبه آمریکا و سوءمدیریت داخلی است، به شدت تضعیف خواهد کرد. دسترسی به بازارهای جهانی، فروش نفت و تراکنشهای مالی بینالمللی تقریباً غیرممکن خواهد شد. این امر منجر به کاهش شدید درآمدهای ارزی، تورم فزاینده، بیکاری و وخامت شرایط زندگی مردم خواهد شد. انزوای سیاسی و دیپلماتیک: فعال شدن مکانیزم ماشه، عملاً به معنای پایان برجام و از بین رفتن هرگونه امید به احیای آن خواهد بود. رژیم ایران به طور کامل از جامعه بینالمللی منزوی خواهد شد و حتی کشورهایی مانند چین و روسیه که در گذشته از ایران حمایت میکردند، مجبور به رعایت تحریمهای سازمان ملل خواهند بود. این انزوا، قدرت چانهزنی رژیم را به شدت کاهش میدهد. بحران مشروعیت و ناآرامیهای داخلی: وخامت اوضاع اقتصاد را بیشتر میکند. داخلی: وخامت اوضاع اقتصادی و تشدید انزوا، میتواند به بحران مشروعیت عمیقتری برای رژیم ایران در داخل کشور منجر شود. نارضایتیهای مردمی از وضعیت معیشتی و سیاسی افزایش یافته و احتمال بروز ناآرامیها و اعتراضات گستردهتر را تقویت میکند. افزایش ریسک درگیری نظامی: در صورت فروپاشی کامل برجام و ادامه پیشرفتهای هستهای رژیم ایران بدون هیچگونه نظارت بینالمللی، خطر درگیری نظامی با اسرائیل یا ایالات متحده برای جلوگیری از دستیابی حاکمیت ایران به سلاح هستهای، به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت. این سناریو میتواند پیامدهای فاجعهباری برای منطقه و جهان داشته باشد. سیاست "لبه پرتگاه": رژیم ایران در مواجهه با فعال شدن ماشه، ممکن است سیاست "لبه پرتگاه" را در پیش گیرد، به این معنی که با افزایش اقدامات هستهای و تشدید تنشها، سعی در امتیازگیری و وادار کردن غرب به مذاکره مجدد از موضع قدرت کند. با این حال، این استراتژی ریسک بسیار بالایی دارد و میتواند به نتایج غیرقابل پیشبینی منجر شود. در همین راستا روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد در گزارشی تحلیلی، پیامدهای فعال شدن مکانیزم_ماشه توسط کشورهای غربی را بهمثابه ضربهای کاری بر پیکره اقتصاد تحت تحریم رژیم ایران توصیف کرد. این روزنامه اعتراف کرد که این اقدام، ریسکهای مالی، عملیاتی و ساختاری عظیمی را متوجه بخشهای مختلف اقتصادی ایران خواهد ساخت. در همین راستا، علیرضا خان محمدی، کارشناس اقتصادی حکومتی، تأیید کرد که این اقدام غرب به «ایجاد یک اجماع جهانی علیه ایران» منجر میشود. وی درباره تأثیرات عملی و فوری این تصمیم، بهویژه در حوزه تجارت، هشدار داد: بازرسی کشتیهای ورودی و خروجی از ایران باعث توقیف آنها حتی برای چند روز میشود که این امر هزینه زیادی را برای صادرکنندگان به همراه دارد. این کارشناس حکومتی در یک عقبنشینی آشکار از سیاستهای اتمی رژیم، درباره ادامه غنیسازی هشدار داد و تأکید کرد که در صورت تداوم این مسیر، عواقب وخیمی متوجه رژیم خواهد شد مکانیزم ماشه، شمشیری دو لبه است که فعالسازی آن میتواند پیامدهای عمیق و غالباً فاجعهباری برای رژیم ایران و ثبات منطقهای داشته باشد. در حالی که از دیدگاه غرب، این ابزار نهایی برای مهار برنامه هستهای ایران است، از دیدگاه رژیم و حامیانش، اقدامی تنشزا و غیرمنصفانه محسوب میشود. عاقبت رژیم ایران پس از فعال شدن مکانیزم ماشه، با فشار اقتصادی طاقتفرسا، انزوای دیپلماتیک شدید، بیثباتی داخلی فزاینده و افزایش چشمگیر ریسک درگیری نظامی گره خورده است. این سناریو، آیندهای تاریک و پرچالش را برای رژیم ایران ترسیم میکند. منابع: ویکیپدیا سایتهای داخلی و خارجی