امروز شنبه ١٩ مهرماه ١٤٠٤، امیرحسین بانکیپور فرد در مصاحبه با خبرگزاریهای حکومتی بدون اشاره به نرخ بالای بیکاری در میان قشر جوان ایران و مشکلات معیشتی مردم گفت: تاکنون معیارهای استخدامی و اجتماعی صرفاً شامل مدرک تحصیلی یا مهارتهای شغلی بوده و جوانان برای بهبود وضعیت خود، ترجیح میدادند ازدواج را به تأخیر بیندازند. حالا به گفته او، ازدواج و فرزندآوری نیز باید امتیازدهی شود و حتی زنی که فرزندی به دنیا میآورد، باید امتیاز بیشتری دریافت کند، چرا که او دارد از بحران جمعیت جلوگیری میکند.
اصلیترین نقد وارد بر اینگونه پیشنهادها، نادیدهگرفتن و فرار از مواجهه با ریشههای اصلی کاهش ازدواج و فرزندآوری است. مشکلات اقتصادی نظیر بیکاری، تورم، بحران مسکن، و هزینههای سرسامآور زندگی، از مهمترین موانع پیش روی جوانان برای تشکیل خانواده و فرزندآوری هستند.آیا وقتی یک جوان از تأمین نیازهای اولیه زندگی خود عاجز است، میتوان از او انتظار ازدواج و فرزندآوری داشت؟به جای حل مشکلات بنیادین اقتصادی، اینگونه طرحها تلاش میکنند با راهکارهای روبنایی و انگیزههای مصنوعی، مردم را به سمت ازدواج و فرزندآوری سوق دهند، که معمولاً به نتایج دلخواه منجر نمیشود.
این پیشنهاد، به خصوص در بخش امتیازدهی بیشتر به زنی که فرزند به دنیا میآورد، برداشت زنستیزانه و ابزاری از زنان را تقویت کند.این دیدگاه به طور ضمنی، ارزش و جایگاه زن را در جامعه، بیش از هر چیز به نقش او در تولیدمثل و جلوگیری از بحران جمعیت تقلیل میدهد. این یعنی ارزشگذاری بر اساس وظیفه بیولوژیک، نه بر اساس توانمندیها، شایستگیها و نقشهای اجتماعی و فردی دیگر.این طرح میتواند به نوعی تبعیض جنسیتی منجر شود. به عنوان مثال، زنان مجردی که انتخاب کردهاند یا فرصت ازدواج برایشان فراهم نشده، یا زنانی که بنا به دلایل شخصی یا پزشکی توانایی یا تمایل به فرزندآوری ندارند، ممکن است در استخدامها و موقعیتهای اجتماعی دچار نابرابری و امتیاز منفی شوند.این طرح میتواند فشار اجتماعی و فرهنگی را بر زنان برای ازدواج و فرزندآوری افزایش دهد، در حالی که بسیاری از زنان ممکن است اولویتهای دیگری در زندگی خود داشته باشند یا شرایط لازم را برای ایفای این نقشها نداشته باشند.
تجربه نشان داده است که سیاستهای دستوری و شعاری در حوزه جمعیت، معمولاً نه تنها مؤثر نیستند بلکه میتوانند عواقب منفی نیز به دنبال داشته باشند. سیاستهای مشوق فرزندآوری در سالهای اخیر در ایران، به دلیل نادیدهگرفتن ریشههای اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمد بودهاند.ممکن است اینگونه امتیازدهیها منجر به ازدواجهای صوری یا عجولانه شود که پایههای محکمی ندارند و به جای تشکیل خانوادههای پایدار، به آمار طلاق و مشکلات اجتماعی دامن بزنند.فرزندآوری بدون تأمین زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی مناسب برای تربیت و رفاه فرزندان، تنها به افزایش جمعیت فقیر و آسیبپذیر جامعه منجر خواهد شد. ازدواج و فرزندآوری یک انتخاب کاملاً شخصی است و اجبار یا تشویق مصنوعی از طریق امتیازدهی در استخدام، میتواند این حق بنیادین را نقض کند.معیار قرار دادن ازدواج و فرزندآوری در استخدام، اصول شایستهسالاری را زیر سوال میبرد. یک فرد ممکن است از نظر تحصیلی و مهارتی بسیار شایستهتر باشد، اما به دلیل مجرد بودن یا نداشتن فرزند، از موقعیت شغلی محروم شود. این به معنای قربانی کردن بهرهوری و کارایی در محیطهای کاری به نفع اهداف جمعیتی است.
بەطور خلاسە پیشنهاد امیرحسین بانکیپور فرد با نادیدهگرفتن ریشههای اصلی مشکلات جامعه، تمرکز بر راهکارهای روبنایی و تحمیلگرانه، نوعی تبعیض جنسیتی، نقض حقوق شهروندی و تضعیف اصول شایستهسالاری منجر میشود. برای حل بحران جمعیت، لازم است ابتدا به مشکلات عمیق اقتصادی و اجتماعی پرداخته شود و با ایجاد رفاه و امنیت اقتصادی، انگیزه طبیعی برای تشکیل خانواده و فرزندآوری را در جامعه تقویت کرد. اما رژیم ایران با برباد دادن دارایی ها و ثروت ملی مردم و خرج کردن آن برای گروه های تروریستی، زندگی مردم ایران را بە زیر خط فقر کشاندە است و حق حیات و زندگی شایستە را برای مردم بە یک رویای دست نیافتنی تبدیل کردەاست.