باباشيخ حسينى
بخش اول
وقتى که در ارتباط با کنگره سخن مى گوییم و مقاله مى نوسیم، بیشتر از ضرورت تغییر در برنامه و عملکرد سازمان و جریانها صحبت شده و مطلب نوشته مى شود.
روشن است کنگره در جهت پیشبرد تشکیلات و هموارکردن مسیر ورود نسل جدید به عرصه مبارزات و رهبرى و همچنین ورود برنامه و پروژهاى مدرن تأثیرات به سزاى دارد.
البته حتما٠‹ لازم نیست که در هر کنگرهاى تغییرات ریشهیی در برنامه و سیاست و استراتژى ایجاد گردد. بدان معنا اگر در کنگره تغییر در سیاست و برنامه ایجاد نشد، اعتبار و موفقیت کنگره خدشهدار نمى شود. قابل انکار نیست، که برگزارى کنگره و بحث و بررسی وظایف و امورات گذشته، بازنگرى سیاست و مواضع تشکیلاتى، امرى بزرگ و نقطه عطفى درروند فعالیت سازمان و تشکیلات محسوب مى گردد.
در اینجا وارد اصل منظور بحثم، که کنگره چهارم سازمان خهبات کردستان است، مى شوم. در ابتدا لازم مى بینم مختصر کوتاهى درباره سازمان و کنگرهاى گـذشته مطالبى را ذکر کنم.
سازمان خهبات کردستان ایران در سال ١٣٥٩ ه.ش در کردستان ایران تأسیس گردید. تأسیس سازمان خهبات کردستان ایران برگرفته از مقاصد و نیات تنى چند از اشخاص و هدف و ارزوى فردى نبوده، شاید اساسی ترین دلیل براى تشکیل سازمان خهبات وجود فراغ و کاستیها در جنبش آزادیخواهى کرد در کردستان ایران بود که همین کاستیها تشکیل سازمان خهبات را به امرى ضرورى و تاریخى تبدیل کرد.
اعلام موجودیت سازمان خهبات، با دید و منش ملى و میهنى و همصدا با اکثر قریب به اتفاق مردم کردستان رویدادى مهم و تاریخى بود.
در اینجا پرسشى که مطرح مى شود اینست، چرا سازمان خهبات علیرغم این طرز فکر و منش ملى و میهنى نتوانست انتڤارات را براورده سازد و انگونه که لازم بود، توسعه و گسترش نیافت? جواب کلى و جامع به این پرسش وقت زیادى مى گلبد که به شیوهاى مختصر به بخشى از انها اشاره مى کنیم.
اولین مانع بر مسیر رشد سازمان، اختلافات در صفوف سازمان در گـذشته وجود افراد مصلحتى و منفعت پرست و غیرانقلابی و مردد به مبارزه و سازمان خهبات بوده. وجود این افراد در سازمان و عدم نظم و دیسپلین تشکیلاتى موجب گشت سازمان با مشکل و در نتیجه عدم اجراى درست برنامه و امورات و در دایرهاى محدود قرار گیرد. در همین رابطه مى توان به عدم برگزارى کنگرههاى سازمان و در نتیجه عدم رشد سیاسی و تشکیلاتى اشاره نمود. بی تردید مى بایست سازمان تاکنون ٧ کنگره را برگزار مى کرد که همه اعضاى سازمان اعم از دلسوز و غیر دلسوز مسئول و مقصرند. خسارات وارده از این نواقص و عدم نظم و دیسپلین در گـذشته هنوز هم جبران نگشته و انطور که لازم است کاستیها ریشهکن نشدهاند. البته نبایستى فراموش کنیم که واقعا٠‹ نیروى پیشمرگ سازمان خهبات و کادرها و فرماندهاى پیشمرگ بسیار فداکارانه فعالیت کردهاند. به همین خاطر بود که در هر شرایط و زمانى در برابر دشمنان و مخالفان سازمان و همچنین در برابر منفعت طلبان در صفوف سازمان جسورانه ایستادگى کردند. همانطور که در ابتدا هم بدان اشاره کردم تنها منظورم، از درج این نوشتهها اشارههاى جزئی به کم و کاستیهاى گـذشته و حال سازمان مى باشد، وگرنه این موضوعات مدت زمان بیشترى مى خواهد که اگر خداوند فرصت دهد، در نوشتن خاطراتم درباره تاریخ سازمان با دقت به موارد نقص و ضعفها اشاره خواهم نمود و تلاش خواهم کرد، بدون کتمان و دررفتن، تمامى حقایق را بازگو کنم. حتى اگر خودم در ان مسئول بوده باشم.
در اینجا مشخص شد که دلیل اصلى عدم پیشرفت سازمان در نبود دیسپلین تشکیلاتى که بدیهى ترینشان برگزار نکردن کنگرهاى سازمان در زمان و موعد خود بوده. به همین خاطر بایستى تماما٠‹ و ریشهاى این فرهنگ در سازمان جا بیافتد که کنگره در موقع خود برگزار شود، حتى اگر مشکلاتى هم پیش اید بایستى با برگزارى کنفرانسی گسترده تلاش شود، برگزار نکردن کنگره را جبران کنیم. به خصوص که کنگره یکى از اصولهاى ریشهیی و از نقاط قوت براى حفظ و ماندگارى هر سازمان و جریان سیاسی مى باشد و اگر با هشیارى و دلسوزانه قدم برداریم کنگره موجب رشد و توسعه و پیشرفت بیشتر سازمان خواهد شد. اگر در آینده به هر دلیلى قادر به برگزارى کنگره نباشیم ، باید دلایل به عقب انداختن کنگره را براى عموم هموطنانان و اعضاى سازمان توضیح دهیم.
علیرغم وجود مشکلات داخلى که مانع رشد و شکوفایی سازمان بوده، مشکلات خارجى هم تا حدودى چشمگیر موجب عدم پیشرفت و دسترسی سازمان به مناطق و شهرهاى مختلف کردستان در اوایل جنبش بود. متأسفانه فشارها و ایجاد موانع از سوى سایر احزاب کردستان ایران به خصوص مشکلاتى که از سوى حزب دمکرات و سازمان کومله در سالیان گـذشته براى سازمان پدید آمد، تأثیرات مخربی به دنبال داشت و بخش اعظم نیرو و توانایی سازمان براى دفاع از موجودیتش به کار مى رفت که این مانعى دیگر بر سر راه رشد و شکوفایی سازمان بود. علیرغم مواردى که به آن اشاره نمودم، عدم حضور چشمگیر میان مردم و شهر و مناطق کردستان و کوچ اجبارى اردوگاههاى سازمان و همچنین وجود اختلافات در سازمان که موجب جداشدن شمارى از کادرهاى سازمان خهبات و چندین مشکل دیگر گردید، در مجموع موجب آن شد، سازمان در مرحلهاى از زمان نتواند خود را باز یابد و وظایفش را به درستى اجرا کند. اما خوشبختانه از سال ١٣٨٠ به بعد با تلاش و فداکارى کادرها و پیشمرگان دلسوز، سازمان توانست بخش وسیعى از مشکلات را از سر راه بردارد و با برگزارى سومین کنگره خود در اسفند ١٣٨٥، سازمان وارد فاز جدیدى از مبارزه شد و پیشرفت چشمگیرى کرد. هرچند موفقیتها و رشد سازمان در حد انتظار نبوده است.
در این شرایط که روند سیاسی کردستان را فراگرفته، شیوههاى متعدد تحلیل و تعاریف سیاسی و تشکیلاتى و حتى از نوع رهبرى تشکیلات و موسسات حزبی و سازمانى به میان آمده که بایستى آنها را مورد توجه و تحلیل و بررسی قرار داد.