ب.رۆژین
شايد يکى از معدود انديشههاى که تا کنون قادر شده باشد بيشترين توجه بشريت را مجذوب خود نماید، انديشه و سيستم دمکراسی باشد. اگر در گـذشته شمار اندکى از کشورهاى جهان راز گوهر دمکراسی را کشف نموده و آنرا آميخته زندگى روزانه خود کرده باشند، امروز ديگر اين اصطلاح و انديشه سياسی به آرزوى جهان شمول و بين المللى تبديل گشته است و ملتها سوداى دست يازيدن به اين گوهر ارزشمند را در سر مى پرورانند و ....
بدنبال آن در تکاپو هستند. جالب اين است که خط و مش و انديشههاى ديگر نيز براى اينکه از اين قافله جا نمانند و با روند تغييرات و تکامل تاريخ همسو گردنند پسوند دمکراسی را به سيستمهاى مطلوب خود تحت نام (دمکراسی اسلامى، دمکرات مسيحى ، ليبرال دمکرات، سوسيال دمکرات و...) الحاق نمودهاند.
حتى ديکتاتورترين کشورهاى جهان هم بدبختانه خود را آويزان واژه دمکراسی نموده و در محافل و اذهان عمومى دم از دمکراسی و رعايت آن مى زنند بدون آنکه حتى يکى از الزامات و اصولهاى دمکراسی را عملى نمايند.
دمکراسی که در سادهترين شکل خود به معنى حاکميت مردم است در شکل اکثريت مردمان يک جامعه تبيين مى گردد، البته با رعايت حقوق اقليتها. دمکراسی به مثابه قراردادى است که شامل ماده و بندهاى مختلفى مى باشد و در صورتى که يکى از اين مواد نقض و يا تغييراتى کلى داده شود ديگر نمى توان بدان دمکراسی گفت. شمارى از اصلى ترين اين اصولها که عبارتند از آزادى بيان، آزادى انديشه و عقايد، آزادى نشر و مطبوعات، آزادى تجمع و تحصن، آزادى احزاب و تعدد آن قوانين ثابتى هستند که به وسيله آن مى توان وجود دمکراسی در مکانى را تشخيص داد و یا ميزان آنرا تعیین نمود. البته ناگفته نماند که پارادايمهاى نظير فرهنگ و تمدن ملتها در شکل و فرم دمکراسيها تأثيرگـذار مى باشد و بههمين دليل است که نمى توان دمکراسی را از کشورى به کشور ديگر کپى بردارى نموده و آنرا همچون هديهاى بخشيد. بلکه اين خود مردمان آن جامعه هستند که بنيان دمکراسی خود را پيريزى نموده و براى تثبيت حد و حدود آن به فرهنگ و ساختار جامعه باز مى گردند و براى ارتقاى آن مى بايست در ابتدا فرهنگ سازى نموده و جامعه را براى پـذيرش دمکراسی به معناى خود در همه ابعاد و زمينهها آماده سازند.
خوشبختانه امروزه دمکراسی به يک هدف جهان شمول تبديل گشته و جهانيان خود را در آن شريک مى دانند و ملتها و جوامع حتى کوچکترين ديکتاتورى و نقض آزادى را تحمل نمى کنند و براى تحقق دمکراسی هزينههاى هنگفتى را مى پردازند.
قربانيان نظامهاى ديکتاتورى آسيبهاى بسيارى را متحمل گشته و کم تا بيش در صدد تحقق حقوق و آزاديهاى خود بودهاند. اصطلاح دمکراسی به يمن پيشرفتهاى بشرى و ظهور عصر انفورماتيک و ارتباطات خوشبختانه بيش از گذشته در راستاى نيل به اين مهم در تلاشند و نکته قابل توجه هم اينست که اکثر کشورهاى جهانى با اين هدف همسو بوده و در بسيارى از موارد يارى رسان ملتهاى خروشیده علیه دیکتاتورى بودهاند.
ملت کرد نیز به مثابه یکى کهن ترین ملتهاى بی حقوق و در همان حال داراى پر قدمت ترین سابقه مبارزاتى یکى از اصلى ترین اهداف مبارزاتیش امروزه کسب دمکراسی براى کردستان است و همانا این واقعیت در نزد جهانیان عیان و روشن است. جاى بسی خوشحالیست که ملت کرد در راستاى کسب حق و حقوق خود و استقرار دمکراسی بسیار نزدیکتر گشته و بی تردید با مبارزه بی امان مبارزین راه ازادى این آرزوى دیرین خلقمان تحقق خواهد یافت.