خشونت عليه زنان پديدای جهانيست که در تمامی جوامع به شيوههای گوناگون اعمال شده و همچون کابوسی بر زندگی اغلب زنان جهان سايه افکنده است. کاربرد خشونت عليه زنان و پيامدهای آن به عنوان مسئلهای جهانی، چه در چهارچوب ايران و چه در عرصههای مختلف زندگی آنان زخم کهنهايست که روان و احساسات درونی زن و امنيت او را مختل نموده و اين امر نيز تبديل به مانعی بر سر راه تمامی اقدامات و فعاليتهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زن ميگردد.
در کشورهای شرقی به ويژه کشورهايی که قوانين انها بر مبنای قوانين و مقررات بين المللی حقوق بشر تدوين نشده، بيشترين خشونت عليه زنان اعمال شده و حکومت و قانون نيز تبديل به بخشی از اين فرهنگ زنستيزی شده اند. این امر باعث شرایط خشونت به تمامی عرصههای زندگی زنان شده است. زنان نخستين قربانيان جنگها و مشکلات و مسائلی همچون بحران اقتصادی و بهطور کلی تحولات گوناگون در سطح جهانی هستند. هماکنون به علت بحران اقتصادی شديدی که جهان را دربر گرفته است، شمار زيادی از زنان جهان در وضعيتى نامناسب به سر ميبرند و تحت فشارهای طاقت فرسايى قرار دارند و حتی همچون کالایی در معرض تجارت قرار ميگيرند. به علت حاکميت رژیم آخوندى در ايران، قانون و حکومت شديدا٠‹ زن ستيز بوده و به عبارت دیگر خشونت بخشی جدايی ناپـذير از رژيم آخوندى است که نه تنها عليه زنان بلکه در قبال یکایک آحاد جامعه به کار برده ميشود. تبعيض جنسيتی، سياست جداسازی در دانشگاهها و مدارس، فقدان قوانين حمايت از زنان، نابرابری در ميان زن و مرد در تمامی عرصههای زندگی، قتلهای ناموسی، قاچاق زنان و دختران، چند همسری و دهها مسئله ديگر تمامی حقوق انسانی زنان را در ايران پايمال نموده و انان را به صورت يک قشر درمانده و ضعيف دراورده است. عامل اصلی خشونت عليه زنان همان تبعيضهايى است که نابرابری ميان افراد جامعه را ترويج نموده و زن را به موجودی ضعيف و درجه چندم تبديل ميکند. خشونت و پيامدهای آن بر روان و شخصيت زن تأثير گـذاشته و مانع پيشرفت و حرکت زن به سوی آينده ميشود. جامعه بشری در حال حاضر نيازمند قدرت و تواناييهای تمامی افراد و آحاد آن بهويژه زنان است تا جامعهای برابر و به دور از هرگونه تبعيض و خشونت بنيان نهاده شود. از همين رو در شرايطى که زنان هنوز در معرض خشونت، بيحرمتی و تهديد قرار دارند، نميتوان انتظار داشت که در تمامی عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فعالانه مشارکت نمايند. برای مشارکت هر چه بيشتر زنان و برقراری جامعهای برابر و پرورش نسلی مترقی، قبل از هر چیز لازم است برای کاهش و محو خشونت در تمامی جوامع کوشش شود. این امر نيز در هر جامعهای مستلزم قانونی دادگرانه و آموزشی امروزی و ايجاد مراکزی برای حمايت از زنان قربانی خشونت و همچنين آگاه سازی تمامی اقشار و طبقات و مهمتر از همه ايفای نقش رسانهها و مطبوعات در اين زمينه است.
از آنجا که در ايران هيچگونه قانون، قاعده و مرکزی برای حمايت از زنان وجود ندارد و رسانهها و مطبوعات نيز در خدمت و اختيار زمامداران رژيم زنستيز ايران قرار دارند، عملا٠‹ در اين زمينه اقدام جدی مشاهده نميشود.
در اينجا تمامی رسانهها و مطبوعات کردی را مخاطب قرار داده و از انان ميخواهيم در انجام اين وظيفه و مسئوليت خطير ما را ياری نموده و کوشش نمايند که با بيان جنبههای منفی و زيانبار خشونت عليه زنان و اطلاع رسانی در اين زمينه، نقش تأثیرگـذار خود را در کمک به جنبش برابريخواهی زنان ايفاء نمايند و مسئله زن و مشکلات نيمی از جامعه بشری را در صدر برنامههای کاری خود قرار دهند. همچنين همکاری و نزديکی هرچه بيشتر ميان سازمانها و تشکلهای زنان در کردستان ايران و وجود پلاتفورم و برنامه کار مشترک برای حل مشکلات و مسائل زنان کرد را دارای اهميت ميدانيم. در اين رابطه، همصدايی و اتحاد در صفوف زنان گام مهمی در پيشبرد و به سرانجام رساندن فرايند برابريخواهی است.
اتحاديه زنان دمکرات کردستان ايران
زنان کومله زحمتکشان کردستان
اتحاديه زنان دمکرات کردستان
سازمان زنان کردستان ايران
کميته زنان سازمان خبات کردستان ايران
زنان اتحاديه دمکراتيک کردستان
٢٥ نوامبر ٢٠ ١٢