سینمای ایران از دیر باز یا واضحتر بگویم از زمانی که سینما در دنیا متولد شد فعالیتهای هنری خود را آغاز نمود و بسرعت پا به پای کشورهای در حال توسعه مسیر پیشرفت و
سینمای ایران از دیر باز یا واضحتر بگویم از زمانی که سینما در دنیا متولد شد فعالیتهای هنری خود را آغاز نمود و بسرعت پا به پای کشورهای در حال توسعه مسیر پیشرفت و طرقی را طی نمود. در آن زمان سینما بیشتر بر علائق، سلیقه ها و ساختار اجتماعی مردم سایه افکنده بود و بر همین منوال خیلی زود نقش خود را در زندگی مردم بویژه جوانان به شکلی کاملا محسوس پررنگ نمود. درواقع سینما بگونه ای عرض اندام کرد که رد پای آن در همه جای زندگی مردم قابل رویت بود. تا حدی که بنده آگاهی دارم در آن زمان سینما بیشتر حول و حوش مسائل اجتماعی و احساسی و کمی هم سیاسی میچرخید. اما بعد از انقلاب سال µ· سینما به شکلی کاملا بنیادی توسط ایادی رژیم آخوندی تغییرچهره داد و به سینمائی غیر هنری که با عدم جذابیت که لازمه هنر سینماست همراه شد. در این راستا بر سینمای ایران انحصار طلبیØ› فساد و محدودیت خاصی تحمیل شد و در اندک زمان بستری را جهت خفقان و ترویج خرافه و مذهب گرایی فراهم نمود تا افکار عموم بویژه جوانان را در توهماتی که زائیده افکار پلید خودشان بود محبوس کنند. هر چند در این اقدام شوم تا حد خیلی زیادی هم موفق هم بودند البته این رژیم از هیچ حربه ای جهت فریب و استسمار این ملت ستمدیده کوتاهی نکرد و توسط رسانه های انحصاری بویژه سینما مدام در حال مسموم کردن افکار عموم و سایه افکنی وحشت بر زندگی مردم بود تا براحتی و بدون هیچ مانعی به استسمار و چپاول مردم ادامه دهند و سیطره خود را بر افکار و زندگی عموم تحمیل کنند. آری رژیم آخوندی در کمال آرامش و بدون هیچ تعلق خاطری نسبت به ملت تمام تلاشش را جهت کنترل افکار مردم معطوف کرده بود تا مافیای سینما شکل گرفت و زمینه را برای ظلم و ستم و نیز اختلاسهای کلان مهیا نمود.
سینمائی که در آن هنرمندان و افراد کارآمد جایی ندارند بلکه توسط راندخواران و جیره خواران رژیم اداره میشود صرفا کالبد بی جانیست است که صرفا جهت رسیدن به اهداف یک عده افراد سودجو و... قدم برمیدارد. حال جای بسی تامل است که چرا سینمایی که در کشورهای پیشرفته جهت آگاهی و فرهنگ سازی و سرگرمی و نیز نشاط مردم بکار گرفته میشود اما در ایران منحصرا در فریب افکار عموم و سیاست بازی و علائق شخصی افرادی محدود به شکلی غیر معقول کارائی دارد. زخمهایی که بر تن سینمای نخیف ایران توسط این رژیم وارد گشته احساس یاس و نومیدی را در انسان دو چندان میکند درست چیزی که رژیم خواهان آنست. آری علاوه بر سینما ، رسانه های جمعی ازجمله صداوسیما هم توسط کسانی اداره میشود که در راستای اهداف غیر انسانی و ترویج فساد و خرافه سودهای کلان گام بر میدارد و برنامه هایی ضد ارزشی و محدود ارائه میدهد که با عدم جذابیتهای هنری که لازمه آنست همراه است. سینمای حال حاضر ایران که در انحصار ارگانهای ضد مردمی مانند سپاه پاسداران است علیرغم مخالفتهای گسترده جمعی از هنردوستان و غیره همچنان در سایه تفرقه افکنی قومی و مذهبی کماکان به کار خود ادامه میدهد شایان ذکر است که سپاه پاسداران ازجمله ارگانهای حکومتی است که سینما را مورد سواستفاده جهت ارائه آمالهای ضد انسانی خود قرار داده و بودجه های کلانی را از خزانه ملی به خود اختصاص داده است. سپاه پاسداران سینمای ایران را صرفا به سمت و سویی که مد نظر خود اوست سوق میدهد و هیچگونه اهمیتی برای فرهنگ سازی صحیح و مثبت قائل نمیباشد. آری این ارگان ضد مردمی با شقاوت هرچه تمامتر سینما و رسانه ملی را در جهت گسترش تروریست و تبلیغات کذب و واهی بکار میگیرد شایان ذکر است که با وجود مخالفتهای جهان رسانه ، سانسور و محدودیتهای هنری را هنوز هم اعمال میدارد. سپاه پاسداران طی سالهای گذشته طی پروسه های خاصی که سینما را بطور کاملا مطلق و غیر انسانی تحت نفوذ خود در آورده است و کسانی را در راس امور آن گماشته که با عدم آگاهیهای لازم نسبت به سینما و رسانه های جمعی ونیز مسائل روز دنیا همراه بوده اند. خیانتی که این ارگان حکومتی در حق سینما و ملت روا داشته است حدومرزی ندارد و باشد که تاریخ از آن به عنوان یکی از قبیحترین خیانتها یاد کند.