علی بهرامی
علی بهرامی
سی ام تیرماە ±۳¹¹ هجری شمسی، دهمین سالروز وفات ماموستا سید جلال حسینی، از رهبران ملت کورد در کوردستان ایران و بنیانگذار سازمان خبات کوردستان ایران است.
ماموستا سید جلال در سال ±۳۲٤هجری شمسی در دوران اوج فعالیتهای، (کوملەی ژیکاف) در آبادی حمامیان" از توابع شهرستان بوکان سوگند یادکرد و بەشیوەی رسمی و تشکیلاتی، کارو فعالیتهای خودرا در راستای خدمت بە ملت کورد آغازکرد.
پس از انحلال کوملە ژکاف و تحمیل حزب دموکرات بر کوردستان و تاسیس جمهوری کوردستان در مهاباد، ماموستا با اینکە بەعضویت حزب درنیامد، اما با دلگرمی و مسئولیت پذیری در روزنامەی کوردستان، مقاله و شعر نوشت.
پس از فروپاشی جمهوری کوردستان و اعدام پیشوای کورد، ماموستا بە عنوان فردی میهن پرست درکنار مردم ماند و با نوشتن شعر،نظم، نثر و مقالات گوناگون، احساسات خودرا برای آزادی میهنش ابراز میکرد.
با آغاز تظاهرات مردم ، علیە حکومت پهلوی درایران، در بانە نیز مبارزات و تظاهرات با رهبری ماموستا آغازشد و ایشان با گردآوری مردم جانفدا و بەستوە آمدە، همیشە گردهمائی هایی را برای مردم شهرهاى متعدد تشکیل میداد و بدین وسیلە سنگرهای مبارزاتی را مستحکمتر میکردند.
پیشروی ماموستا و رهبرى کردن اعتراضات مردمی در بانە، موجب گسترش احساسات مبارزاتی شد و اعتراضات وارد مرحلەی جديدى کرد، به شیوه ای که نهادهای امنیتی حکومت شاهنشاهی، قادر بە کنترل آن نبودند.
جناب ماموستا علیرغم سازماندهی اعتراضات بانە، ازشهرهای دیگر نیز پشتیبانی کردە و با شرکت در اعتراضات شهرهای دیگر گسترش و با سخنرانیهای آتشین و حماسی علیە حکومت پادشاهی ،مردم رابرای حضور در میادين و تظاهرات و پایان دادن بە ظلم و ستم حکومت دیکتاتور و کوردستیز در ایران، تشویق میکرد.
با پیروزی مردم و سرنگونی حکومت پهلوی، ماموستا سید جلال براین باور بود کە تا برنامەی رژیم جدید،مشخص نشود وکاملا از آن مطلع نشویم و حقوق ملت کورد درآن ملاحظەنشود، بايد مردم کورد و احزاب سیاسی متحدانە در راستای منافع ملی و میهنی بکوشند. ایشان در بارەی آسیبهای ناشى از اختلافات فرمود: قبل از برگشتن خمینی به ایران، برای تشویق مردم برای پیوستن بە تڤاهرات ازبانە بە سنندج رفتیم، و مشاهدەکردم کە مبارزات مردم بە دو بخش اسلامی و چپگرا تقسیم شدە و کسی بەسخن دیگری گوش نمیداد که اين روند به زيان مردم و منافعش بود.
ازسویی دیگر ایشان همیشە تایید میکردند کە نمایندگان ملت کورد با رهبری ماموستا شیخ عزالدین کە در جلسەای در اوایل بهار ±۳٥٨ منتخب شدەبودند، باید در مذاکرە با رژیم تازە سر کار آمده تصمیم گیرندە اصلى باشند و هیچ جریان و فردی، بەصورت جداگانە با رژیم مذاکرە نکند و بە نفع رژیم در اتحاد ملت کورد تفرقە ایجادنکند.
بەعنوان مثال هیأت رژیم تحت عنوان به اصطلاح با (حسن نیت )بە دیدار و ملاقات ماموستا و براى مذاکرە دربارە مسائل کوردستان بە بانە رفت اما ماموستا با آنها ملاقات نکرد و به آنها گفتند کە لازم نیست شهربەشهر بگردند، زيرا هیأت نمایندەگان کورد در مهاباد هستند و میتوانند با آنها مذاکره و بە نتیجە برسند. ماموستای گرانقدر همان ابتدا ماهیت رژیم راشناخت و برای گردآوری پیشمرگە بە منظور دفاع از کوردستان دست بەکارشد.و بەهمین منظور بە شهرهای جنوبی کوردستان : از جمله سقز،سنندج، کامیاران، روانسر،جوانرود،پاوە، نوسود و مریوان سفرکرد و در سفرهای سیاسی و با برگزاری جلساتی مختلف، بەمردم اعلام میکرد کە رژیم تازە کار، حاضرنیست حقوق ملت کورد را بە رسمیت بشناسد و برای حملە بە کوردستان بەدنبال بهانەاست و ضروریست کە از هیأت نمایندگان ملت کورد حمایت کنیم ودرحالت آمادەباش باشیم و اجازە ندهیم ثمرە رنجهای مبارزاتیمان توسط آخوندهاى زیادەخواە بەهدر برود و سرزمینمان مجددا بە دست اشغالگران بیافتد. در حوادث سال ±۳٥٨هجری شمسی ماموستا سید جلال حسینی نیروی پیشمرگە دفتر ماموستا شیخ عزالدین را گردآوری کردە بود و باهمە توانش دربرابر نیروهای رژیم مقاومت میکرد و از سویی دیگرمیکوشید تا معضلات سیاسی و اجتماعی مانند اختلافات اجتماعی و خان و رعیت را در مناطق مختلف، کە ازجانب احزاب کوتەفکر و بیگانە در جامعەی کوردستان بەوجود آمدە بود، را حل کند. همزمان و درهمان سال همراە با ماموستا شیخ عزالدین و ماموستا عبدالرحمن زبیحی و حامد بگ جاف و چندین شخصیت برجستەی دیگر برای تشکیل تشکیلاتی مشابه به کوملە ژیکاف میکوشید. بە باور ایشان تشکیلاتی همانند کوملە ژیکاف میتوانست نیرو و پتانسیل ملی را گردهم آورد و ملت را متحد و دلسوزانە برای حل مسائل کوردستان رهبرى کند. پس از فتوای خمینی برای جهاد علیە کوردستان، ماموستا که رهبری پیشمرگان دفتر را برعهدە داشت، دربرابر پاسداران و مزدوران در مناطق مختلف کوردستان، ایستادگی و ضربات مهلکی را بەآنان وارد کردند. پس از آنکە جنایتهاى نيروهاى حکومت خمينى بەاوج رسید و قسمت اعظمی از کوردستان را اشغال کردەبودند و حمام خون بەراەانداختە بودند، حاکم شرع خمینی خلخالی" جلاد، نامەای بەجناب ماموستا نوشتند کە از مبارزە و مقاومت دست بردارد، و هر آنچە بخواهد خمينى بە او میدهد. اما ماموستا درپاسخ نوشتند: توکە دستت بە خون فرزندان کوردستان آغشتە شدە، ازمن میخواهی آنهارا رهاکنم و باتو همراەشوم?. سال ±۳٥¹خورشیدی هنگامی کە ماموستاشیخ عزالدین نیروی پیشمرگە را رد کردند و حاضر بە عضویت درهیچ حزبی نبودند، ماموستا سید جلال همراە با جمعی از همراهان و همفکرانش تشکیل حزبی باویژگی هایی فارغ از تفکر احزاب چپ و مارکسیستی، که میهن دوستی ومبارزە ملی را اصول کارو فعالیتهای خود قرار دهد را درپنجم شهریور سال ±۳٥¹تحت نام سازمان خبات تاسیس کردند. ماموستا سید جلال براین باور بودند مبارزات ملی گرایانەی کوردها باید مبارزە ملی باشد و تمامی ساکنین کوردستان فارغ از هرگونە دین، فکرو ایدئولوژی درآن سهیم باشند و در خدمت ملت و سرزمینشان باشند. ماموستای میهن دوست و فداکار پس از آنهمه ظلم وبیداد رژیم در برابر ملت کورد، بە مبارز ادامە داد و درمقابل رژیم و دفاع از سرزمین تا واپسین نفسهایش در میدان مبارزە ایستادگی کرد و هیچ فشار و مشقتهای داخلی و خارجی نتوانست عزم جزمش را در راه رهايى و آزادی ملت و سرزمینش را سست کند، بلکە با وجود مشکلات و آن همه مشقات، بیشتر بە رسیدن بە اهدافش امیدوارمیشد، و روز بە روز مصرانە بە مبارزات اميدوار ميشد و به آن ادامە میداد. برای ایشان مبارزات ملی اولویت داشت و درمدت ٦٤سال مبارزە خود اخلاق درست و صداقت در برابر مردم ضروری و در اولويت بود و این دو نکتە را اساس فعالیتهای سیاسی خود قرارمیدادند.