باباشیخ حسینی
باباشیخ حسینی
برای بحث دربارەی فرمان جهاد خمینی علیە ملت اکثریت مسلمان کوردستان، ميبايد و ضروریست،عالمان دینی و سیاسی و ازهمە مهمتر، پزشکان متخصص علم روانشناسی آن را مورد بررسی قرار دهند.
زیرا فرمان جهاد خمینی در 28مرداد 1358هجری شمسی، علیرغم اینکە مخالف اصول اسلامی بود،همچنین فرمانی ناروا، جنایتکارانە و بە دور از تمامی معیارهای عقلانى و اصول بنيادين انسانى بود. خمینی دستور جهاد علیە ملت اکثریت مسلمان کورد صادرکرد ، و این نشان دهندەی دو واقعیت بود. اول اینکە خمینی فرمانی اسلامی براى قلع و قمع دردستور کارخود قرارداد کە بە گفتەی بیشتر علماى دین اسلام، نبايد زمانی کە مرز میان مسلمان و غیر مسلمان مشخص نیست،آن را بەکارگرفت . اما خمینی برای قتل عام ملت کورد دستور جهاد را صادر کرد و خواست کە از تمامی عوامل و حتی احساسات مذهبی و ملی، علیە ملت کورد، استفادە کند، این درحالی بود کە ملت کورد جنگ ملی و مذهبی باهیچ یک از ملتهای متشکل ایران را، نداشت.
دوم: خمینی غیرمستقیم و بە شیوەی بیان نشدە، رهروان سنی را کافر خواند و مبرهن است بیشتر مردم و ساکنین کوردستان ایران و بە ویژە مناطقی کە هدف حملە قرارگرفتند، سنی مذهب بودند.
بی تردید خمینی بادستور جهاد علیە ملت کورد، اولین ضربە را بە اتحاد میان ملتهای ایران و میان مذهب و عقاید مختلف اسلامی ، حداقل تا پایان حکومتداری رژیم در ایران، وارد کرد. جهاد خمینی علیە ملت کوردستان، باردیگر این حقیقت را ثابت کرد، کە حکومتها، ملت کورد را دشمن میدانند نە داراى حق و حقوق در ایران. از سوی دیگر فرمان جهاد خمینی، قتل عام، و ویرانی کوردستان توسط پاسداران حکومتی، این پیام را بە مردم کوردستان رسانید کە ملت کورد درایران ملتی فاقد هرگونە حق و حقوقی هستند و اگر کوردها متحد نباشند، مورد ظلم حکومتهای منفور و دیکتاتور قرار میگیرند آنگونه کە در مدت41سال حکومت آخوندها و همچنین حکومت شاە، شاهد آن بودیم .
پیام روشن و سریع دیگر فرمان جهاد خمینی برای ملت کوردستان، این بود کە نباید امید بە اصلاح این حکومت داشتە باشید، زیرا خمینی در موقعیتی این فرمان را صادرکرد کە مردم کورد و نمایندگانشان آمادە مذاکرە و صلح بودند، و هدف مردم کورد، احقاق حقوق خود در چهارچوب ایران بود.
خلاصەای از نتيجه فرمان جهاد خمینی، عبارتست از:
1. وجود دیدگاە نژادپرستانە در حاکمیت و بەویژە شخص خمینی و تحمیل خود و بە اسارت ماندن کوردها درایران.
2.استفادە از دین ومذهب بەمثابە اهرمی برای سرکوب ملت کورد.
3. استفادە از نیروهای سربازو پاسدار و ثروت و سرمایە کشور درراستای سرکوب مردم کوردستان و تلاش برای انشقاق و اختلاف در ساختار اجتماعی در کوردستان.
4.سعى در تغيير جغرافیای کوردستان و تلاش برای آشوب و تفرقە میان ملت کورد و دیگر ملتهای همسایەی کوردستان بەویژە با مردم شهرهای آذری در ايران.
5. ازدیگر اهداف جهاد خمینی، جنگ مذهبی، و طایفە گری ،سياست اصلی حاکمیت ازهمان ابتدا بود.
از خمینی و حاکمیتش سخن گفتم و ضروریست درمقابل از موقعیت جنبش حق طلبانەی کوردستان ایران و درس و تجاربی کە از دستور جهاد خمینی کسب کردیم و جنبش حق طلبانەی ملت کورد دچار چە آسیب و خسارتهایی شد را بیان کنم.
مبرهن است کە مردم کوردستان ایران و تمامی احزاب، شخصیتهاو افراد معتمد با جایگاە اجتماعی و سیاسی ، قبل از صدور دستور جهاد خمینی و بەطور مشخص در ماههای فصل بهار 1358 عليرغم داشتن هرگونە عقیدە و تفکر برای تامین آزادی ملت کورد، از اتحاد بالایی برخورداربودند . اما دیری نپایید این موقعیت مناسب، پایدار نماند و متاسفانە اختلافات شخصی و خواست قدرت طلبى دراحزاب و شخصیتهای اجتماعی کوردستان، اتحاد و یکدلی را ازبین برد. کوردستان بە میدان تقابل فکری چند حزب چپ راديکال، بەویژە تشکیلات چریکهای فدایی که عملأ جنگ میان کشاورز ومالک را بەراه انداختند و با استفادە از طناب و بدون متر و بدون هیچ معیارقانونی و تنها در چهارچوب خواست تشکیلاتی خود و برای تشويش و اختلاف در جامعەی کوردستان، بەتقسیم زمین و مراتع وتحت عنوان کە زمین متعلق بە کشاورز است به دنبال اهداف پنهانی و نادرست خود بودند و دراین مدت چند مالک را آوارە کردە و مسبب ناآرامی در منطقەی دیواندرە و تیلەکوی سقز شدند.
ازسوی دیگر چندى از احزاب تلاششان براین بود تاازشخصیت و جایگاە ماموستا شیخ عزالدین حسینی سواستفادە کنند و متاسفانە تنها ماموستا شیخ عزالدین را درظاهر رهبر میدانستند ودر باطن بەدنبال اهداف خود بودند. متاسفانە همین احزاب تلاش کردند تا میان ماموستا شیخ عزالدین و ماموستا شیخ جلال حسینی و کاک احمد مفتی زادە اختلاف ایجادکنند و میتوان گفت تاحدودی به هدف خود رسیدند.
(صحبت دربارەی این مبحث، بيشتر از اين میطلبد، اما برای اطلاع،اين چند سطر را نوشتم).