ماردین زاهدی
مهره چینی اجتماعی دانشى است مهم در روند پیشرفت یک جامعه متمدن, به این معنا که شناخت افراد, کاربرد آنها, میزان بازدهی, بازیابی و جابجایی اشخاص و چندین معیار و شاخص دیگر وجود دارند که میتوانند بازخوردی کاملا مترقی و یا بر خلاف آن روند نزولی داشته باشد. علم سایکولوژی وظیفه اصلی اعمال این مسئولیت را عهده دار بوده که با پرورش دادن افراد متخصص فرایند بهینه سازی در اجرای امور را اعمال میکنند.
یک جامعه مترقی ملزم به استفاده از بهترین متدهای روز برای رهبری آن است که پارادایم هایی مانند یافتن و پروش استعداد در جامعه و همچنین بازیابی و بازگرداندن افراد تحریف شده به جامعه از وظایف اصلی آنها میباشد.
جامعه امروز ایران به دلیل اجرای سیاستهای ضد مردمی حکومت دیکتاتور آخوندی و تلاش این حکومت برای امحای افکار مترقى دينى و غير دينى، سعی در گسترش افکار پوسیده خود دارد که تحميل آن افکار مرتجعانه بحرانی بسیار شدید جامعه و اقتصادی و سیاست را گرفتار کرده است. حکومتی که نه تنها به فکر مردم خود نبوده بلکه برای دست یافتن به اهداف غیر موجه خود از هیچ اقدامی حتی به قیمت نابودی ملیتهای کشور رو گردان نیست. یکی از مهمترین عواملی که کشورهایی مانند ایران را به قهقرای نابودی کشانده و باید درسی اساسی برای حکومت آینده در ایران باشد, استفاده از دانش سایکولوژی اجتماعی برای مبارزه با نا برابری اجتماعی است. حاکميت در ایران کاملا برعکس و در تضاد با کشورهای پیشرفته اساس مهره چینی خود را بدون استفاده از هیچ الگوریتم سازنده ای و تنها بر اساس پیرو کردن اصل بازگرایی به نظام ولایت فقیه بنا نهاده است. به همین علت نیز از همان ابتدای روند پرورش, در مدارس تفکیک جنسیتی, زن ستیزی, فاشیست مذهبی و دینی, تحریف وقایع تاریخی و درکل از تمامی ابزار نفرت پراکنی استفادە کرده تا تفکرات جامعە را آنگونه کە خواستار است پرورش دهد کە در این میان صدا و سیما نیز نقشی کلیدی را ایفا میکند. نظام های موفق در جهان تمرکز خود را بر اصل پرورش قرار داده اند کە بە عنوان مثال میشود از دو کره جنوبی و شمالی نام برد که یکی تمرکز خود را بر آموزش و پرورش و دیگری بر ارتش قرار داده اند که به خوبی میتوان وضعیت هر دو کشور از لحاظ پیشرفت و پسرفت در جامعه جهانی را مشاهده کرد.
این اصول و معیار ها را در تمامی مراکز اجتماعی و خصوصا اپوزسیون های مخالف حکومت دیکتاتور آخوندی نیز میتوان پیرو کرد. مبرهن است که جامعه امروز ایران سرشار از مشکلاتی مانند: سرکوب, استرس, فقر, بیکاری, بزه و ... است که سلامت روانی مردم و خصوصا جوانان را به شدت تحت شعاع قرار داده است, به همین دلیل نیز باید در ایجاد ارتباط با آنها بیشترین مراقبتها انجام شود تا به درست ترین شیوه روند پرورش و بازیابی صورت بگیرد.
افراد پرورش یافته و تعلیم دیده و رهایی یافته از یوغ دیکتاتوری آخوندی در صفوف مبارزه میتوانند با استفاده از آشنایی با سیستم نظام و نیز آموزشها و روانشناختی, سیاسی و اجتماعی که پیدا کرده اند بیشترین بازده در ارتباط با جامعه ایران و آگاه سازی عمومی را داشته باشند که این میتواند گامی مثبت و بزرگ در راستای روند به روز مبارزاتی علیه حکومت مرتجع آخوندی تلقی شود.
هر اندازه که دانش روز مبارزاتی در اختیار اپوزسیون قرار گیرد و پرورش به صورت اصولی پیش برود, هم مبارزه با متد درست تری پیش میرود هم میتوان همگام با جامعه جهانی پیشرفت کرد. چه افکار فانتازی و ایده آلیسمی و چه درجا زدن و تغییر ندادن خط مشی نمیتواند هیچ کمکی به پیشبرد روند مبارزه کنند, بلکه بالفعل بودن و سیاست رئال گرایی میتواند این اصول را به واقعیت تبدیل کند. باید به خاطر داشته باشیم که حکومت آخوندی ایران هرچند که افکار مرتجعی دارد, اما تمام تلاش خود را برای هرگونه ضربه زدن با هر روشی به افکار مغایر با خود و حذف مخالفین خود انجام میدهد.