هوگر
شهرها و استان های ایران درحالی یکی پس از دیگری در سرمای زمستانی فرو می روند که رژیم فصلی سرد و سخت را برای اروپا وعده داده بود. اکنون اروپا نه تنها بخاطر جنگ اوکراین و توقف صادرات گاز روسیه زمین گیر نشده، بلکه پیش بینی های روزنامه کیهان و سرداران مغز فندقی سپاه برای قرادادن زنبیل اروپایی ها و غرب در نوبت خرید گاز و مشتقات نفتی از ایران نیز تو خالی از آب درآمدە است.
شوهای تلویزیونی و رسانه ای مضحک بسیجیان ولایت مدار از دپوی چوب و ذغال برای ارسال به کشورهای صنعتی اروپایی، اوج بلاهت و سبک مغزی و درک این فرقه عقب افتاده از معادلات جهانی و برنامه ریزی های استراتژیک کشورهای صنعتی در حوزه انرژی را نشان می دهد.
تصور رژیم این بود که جنگ اوکراین باعث بحران عظیمی در حوزه امنیت و کمبود انرژی شده و کمبود گاز باعث خواهد شد تا اروپا از ایران بە عنوان تنها گزینه دریافت گاز، نفت و مشتقات آن کمک بگیرد. همین تصور و تحلیل های غلطی که کارشناسان روسی و ایرانی از موضوع جنگ اوکراین داشتند، باج خواهی های رژیم را بخصوص در موضوع بازگشت به توافق هسته ای به اوج خود رساند. لغو یکجا و کامل تمامی تحریم ها و آزادسازی تمامی پولهای بلوکه شده در تمامی کشورها و قبول ایران بعنوان کشور دارای صنعت هسته ای (بخوانید دارای بمب اتم) و خارج شدن سپاه از لیست سیاه تروریستی آمریکا و ... از خواسته هایی بود که مبنای آن تحلیل و تفسیرهایی بود که کارشناسان آبدوغ خیاری رژیم از کمبود حامل های انرژی در اروپا و میزان قدرت کشورهای غربی در برنامه ریزی برای رفع آن داشتند. بر همین اساس غلط، توافق برجام را از دست دادند، هیچ تحریمی لغو نشد و هیچ پول بلوکه شده ای هم آزاد نشد. بعلاوه اینکه رژیم تصوری از عوارض و تبعات بازی دو سرباخت در داخل و خارج نداشت و پیش بینی نمیکرد که وضعیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور بعد از مرگ ژینا امینی و انقلاب مردم علیه استبدادشان به چنین مرحله ای برسد.
در سال های ¹۶ و ¹¸ و بعد از قیام مردم به پاخواسته علیه رژیم، دولت روحانی و سپاه با سرکوب همه جانبه و درکنار آن با واریز دوبرابر یارانه ماهیانه و سود سهام عدالت و وعده وعیدهایی در جهت بهتر شدن اوضاع اقتصادی، مانع از سرنگونی شدند و تمام انرژی خود را وقف باجخواهی از غرب در توافق هسته ای کردند، به امید اینکه وضعیت اقتصادی حاکمیتشان را در سایه احیای توافق هسته ای بهبود بخشند تا از خیزش مجدد مردم به بهانه های اقتصادی جلوگیری کنند.
با این اوصاف نه تنها چشماندازی در ترمیم سیاست خارجی رژیم با جهان وجود ندارد، بلکه شکست توافق هسته ای در اثر باجخواهی غیر کارشناسی تیم مذاکره کننده ولی فقیه رژیم با غرب موجب بدتر شدن وضعیت اقتصادی و بروز مجدد نارضایتی های عمومی شده است.
اکنون که شهرهای کشور درگیر زمستانی سخت بدون گاز و نفت شدهاند، مردم حق دارند بپرسند چرا اوضاع روز به روز بدتر و زندگیشان دشوارتر می شود و این وضعیت تا به کی ادامه خواهد یافت?!
ترامپ رییس جمهور وقت آمریکا برای کمک به وضعیت اقتصادی عراق، رژیم ایران را استثنأ از تحریم صادرات گاز و برق به عراق معاف کرد و در دولت بایدن نیز این رویه ادامه یافت. رژیم به دلیل از دست دادن خریداران قبلی خود و تحریمهای مستمر و توقف گردش مالی و بانکی در عرصه بین المللی در سایه عدم قبول قوانین «اف ای تی اف و پالرمو» نمیخواهد یکی از حیاتی ترین منابع ارزی خود را در این اثنا از دست بدهد، بر همین اساس برای ادامه تولید برق در زمانی که ذخیره آبی سدهای کشور به کمترین میزان خود رسیده است، هنوز از گاز بعنوان اصلی ترین سوخت فسیلی مورد نیاز برای چرخش توربین ها وژنراتورهای تولید برق استفاده میکند و اکنون که فصل سرما کشور را فرا گرفته و مصرف گاز خانگی بالا رفته است، برای جبران کمبود گاز از مازوت هم با تمامی عوارض منفی زیست محیطی اش استفاده میکند. رژیم میخواهد به هر نحوی شده حتی به قیمت تعطیلی کل کشور (مدارس، ادارات، بانکها و مراکز صنعتی خصوصی و...) به روند صادرات گاز و تولید و صادرات برق ادامه دهد و از این راه به منابع ارزی مورد نیازش دسترسی پیدا کند. هر چند ایالات متحده بانک های عراق را از تحویل دلار به ایران برحذر داشته است اما روند تبدیل تومان (پول های چاپ شده بدون پشتوانه) به دلار در عراق و انتقال آن به داخل ایران هنوز هم ادامه دارد و شاید با تهدید آمریکا مبنی بر تحریم بانک های عراق، روند انتقال دلار به داخل ایران متوقف شود و آنگاه با بالارفتن بیشتر نرخ دلار و پایین آمدن ارزش ریال اوضاع برای مردم به جان آمده بیش از پیش بحرانی و غیرقابل تحمل شود.
دور نیست رژیم حتی با وضع قوانین بی سابقه و سختگیرانه مالیات بر مشاغل و حساب و درآمدهای مردم و تعطیلی متناوب بخش آموزش و صنعت کشور بخواهد در تامین بودجه و ارز مورد نیازش بیش از گذشته ریسک قیام عمومی را به جان بخرد، اما اوضاع اقتصادی رژیم بسیار بدتر از چیزی است که ما در ظاهر شاهد آن هستیم.
در رژیم های دیکتاتوری و فاشیستی همیشه راهگریزی برای فرار از همان قوانین غلط مالی و اقتصادی وجود دارد تا نزدیکان رژیم بتوانند با فساد مالی و چپاول منابع مردم و کشور بر طول عمر و قدرت سیستم دیکتاتوری بیفزایند. در این گونه رژیم ها برای افراد جنایتکار و روانی فرجه و شرایطی برای عقده گشایی، ترویج خشونت و اقدامات غیرمنطقی مهیا میشود تا از کیمیا ،کلوخ بسازند و دمار از روزگار مردم و سرزمینشان درآورند. برای خامنه ای جنایتکار و سیستم فاشیستی و ضد انسانیش همیشه افرادی مانند قاسم سلیمانی دمدست هستند تا پا در رکاب دیکتاتور و سیستم توتالیترش اسب جهالت و جنابت را به هرسویی بتازانند. شاید بیراه نگفته باشیم که مسیر و وضعیت فعلی ایران را نتیجه خیرهسری های تروریست به فنارفته «قاسم سلیمانی» بدانیم. همو که انگشتی از بدنه دیکتاتور بود اما گویا نماد قدرت و سبابه اشاره های عظمای خونخوارش هم بود.
تصرف بخش بزرگی از دلارهای ارزی دولت در زمان احمدی نژاد و روحانی و تسخیر بخش بزرگی از عایدات کمیته امداد وشهرداری تهران و تخلیه صندوق های فرهنگیان، ذخیره ارزی، بانکها و ... با کد رمز پولهای گم شده، اختلاس شده یا ورشکستگی موسسات مالی، کسب درآمد از قاچاق کالا و مواد مخدر و صادرات نفت و پتروشیمی(خارج از برنامە و پیش بینی بودجه دولت )، فرار از قوانین مالیاتی و گمرکی و ... برای تامین منابع جنگ فرقه ای در منطقه و ترویج تروریسم و کشتار و سرکوب، بخشی از کلوخسازی سامان و کیمیای ثروت ایران به دست او بود.
خارج کردن حجم انبوهی از منابع ارزی کشور برای کمک به احزاب و دولت های منطقه به منظور اشاعه خشونت و تشکیل و تقویت گروههای شبه نظامی و به چالش کشیدن قدرت های منطقه تحت عنوان تشکیل هلال شیعی، ریخت و پاش های بدون مبنا و بخشیدن از کیسه خلیفه به گروهها و افراد وابسته رژیم در منطقه که منجر به آتش افروزی، ترویج تروریسم، قتل و عام غیرنظامیان و جنگ مذهبی در سوریه، عراق، یمن، افغانستان، فلسطین و لبنان شد، بخشی از کارنامه تروریست سلیمانی در پیدایش وضعیت فعلی ایران است.
کاری که سلیمانی با دستور رهبر فاسد و بی بصیرتش با زیر ساخت های ایران کردند عبارت بود از به روایتیØ› هدر دادن بیش از یکصد و شصت میلیارد دلار در سوریه، و مبالغ مشابه دیگری در سایر کشورها برای جنگ افروزی و به قول خودش تشکیل ۶ ارتش برای جنگ در ۶ جبهه و هدر دادن میلیاردها دلار دیگر در پروژه شکست خورده و بی حاصل هسته ای و در کل در طول ۶ سال و به روایتی دیگر به فنا دادن بیش از هشتصد میلیارد دلار از سرمایه مردم ایران در پروژه های خودخواهانه و بی فرجامشان بود.
هرچند بدلیل ساختار ضد مردمی، فاشیستی و دیکتاتوری رژیم حاکم بر ایران، امکان وقوع و تکرار چنین فاجعه ای بدون خامنه ای و سلیمانی نیز وجود خواهد داشت.
اکنون علیرغم وضع قوانین مالیاتی غیرقابل تحمل بر مردم و فروش هر آنچه که می شود فروخت، بازهم نه تنها توسعه ای در کشور رخ نداده بلکه بازسازی و تقویت و نوسازی زیرساخت های عمرانی و تاسیسات صنعتی، حمل و نقل و انتقال خطوط آب، گاز و برق و ... به دلیل کسری بودجه انجام نشده است و زیرساخت های صنعتی، تولیدی، خدماتی، حمل ونقل و انرژی کشور در استهلاک و فرسودگی بوده و در آستانه نابودی قرار دارند. قطع گاز، برق، آب و سایر خدمات و مایحتاج های اولیه و اساسی زندگی مردم بخشی از سیاست جنگ افروزانه و اختلاسگرانه حاکمیت آخوندی _ پاسداری حاکم است که کشور را به سوی سقوط و ویرانی کامل به پیش می برد.