از تقسیم ابتدایی کوردستان و اشغالش توسط بیگانه، ملت کورد به دنبال راهی برای آزاد شدن، رسیدن به حقوقشان و بازپس گیری جغرافیا و حکومت خود بوده اند. مبرهن است که این ملت در چهار جغرافیای متفاوت این مبارزات را انجام داده و بستر سیاسی در هر جغرافیایی متفاوت بوده است. امن کوردستان پس از چندین سال مبارزه با عراق است نصبی آورد.
وضعیت کنونی بخش های دیگر کوردستان نیز در موقعیت مکانی بوده و کانون توجهات گرفته شده است.
جنگ های روسیه و روسیه، حماس و اسرائیل و سقوط بشار اسد، این وضعیت را در حالت بحرانی قرار داده است.
اعلام دولت ترکیه مبنی بر خواست توافق و صلح با پ.ک.ک و درخواست عبدالله اوجالان رهبر محصور این حزب برای خلع سلاح مشروط برقاق حقوق ملت کورد در آن بخش از کوردستان و همچنین توافق فرمانده مزلوم عبدی با احمد شرع رئیس دولت موقت سوریه، مباحث متعددی را مبنی بر تاثیرات این وهله کورد بر کوردستان ایران و رژیم پیش از برخورد.
در واقع بخش های کردستان از نظر ژئوپولیتیک و کنش سیاسی تفاوت های ملموسی دارند که این تفاوت ها به دلیل سالها زندگی در جغرافیا و تحت سلطه بودن توسط حکومت های دیکتاتور و غیره کوردی به وجود آمده اند. به همین دلیل نیز همزاد پنداری سیاسی و مقایسه وضعیت آنها با احتمال احتمال تحریف روند پیشبرد مبارزاتی کردستان ایران را افزایش می دهد.
ترکیه به دلیل وجودش در اتحادیه اروپا و عضویت در ناتو، سوریه به دلیل اینکه در ابتدای شکل گیری یک حکومت نو ظهور بود و نیاز به جنگ بیشتر داشت، همچنین پتانسیل اجتماعی، جمعیت کوردهای منطقه، وضعیت اقتصادی و روابط دیپلوماسی آن دو کشور در این برهه زمانی که خواست آنها را برای صلح بیشتر کرد. هر چند که هیچ تضمینی در رابطه با حسن نیت این حکومتها با کردهای مبارز داد، اما وضعیت به گونه ای پیش رفته است که این دو بخش، از صلح و عدم توانایی بیشتر، استقبال کرده اند.
اما وضعیت کردستان ایران بسیار متفاوت است. رژیم پیش ایران از بدو به قدرت رسیدن، تلاشش را برای نابودی مخالفین خود کرده و هرگز هیچ باوری به حقوق ملیتهای جغرافیای ایران و بلاخص کوردستان ندارد، مبارزان و خطمرگان کردستان با نام ضد انقلاب و کافراب کرده و حکم جهاد و قتل عام ملت کورد را صادر کرده است. حکومت ایران بارها خود اذعان داشته است که به هیچ عنوان بدون مخالفت با حکومتش را قبول نمی کند و تنها راه داشتن ارتباط با این حکومت است، قبول کردن چون و چرای قوانین قرون وسطایی رژیم است. برخی از احزاب انرژی بسیاری را برای مخالفت (ولو اگر غیر مستقیم نیز باشد) با آن رژیم هدر داده اند اما رژیم هرگز خواهان دادن هیچ حقی به کوردستان نبوده و اساس ماندگاری اش را بر سرکوب قرار داده و وحشیانه ترین سرکوب را بر ضد مخالفت با حکومت خود اعمال می کند. از نظر مسائل خارجی نیز روابط دیپلوماسی رژیمی و ارتباطات خود را بر حمایت از گروهای تروریست و دیکتاتور قرار داده است. تجربه چندین ساله و ترورهای متعدد سرکرده های احزاب اپوزسیون تحت لوای طرح، ترورهای داخلی و خارجی، اعدام های بیشمار، حبس های طولانی همراه با وحشیانه ترین شکنجه ها، سندی از ددمنش بودن این حکومت است که وضعیت کوردستان ایران را در مقایسه با قسمت های دیگر کوردستان متمایز کرده و موضوع گفتگو و رفورم را به آن می دهد.
در این حالت، تجربه کردستان عراق و وضعیت کردستان ترکیه و سوریه می تواند تاثیر مستقیم بر سرنوشت کوردستان ایران داشته باشد. اما به دلیلی که اذعان شد، نباید ملزم به الگوبرداری از موارد دیگر باشد.
کردستان ترکیه و سوریه، هر یک به دنبال از بند رهانیدن خود با کمترین تلفات و به شرط دستیابی به حقوق برابر در کشوری آزاد هستند. کردستان ایران نیز که همیشه پیشرو در موضعگیری و استمداد به قسمتهای دیگر کردستان بوده است، اکنون ملزم به رهانیدن خود و بهره مندی از این وضعیت است. هر چه خواست و آرزوی هر کورد آزادیخواه و شرافتمند، داشتن یک ملت کورد متحد در کشوری کورد و متحد باشد، اما این برهه زمانی بیشتر نیازمند راه برای اتحاد احزاب کردستان ایران، ایجاد جبهه مشترک همراه و همسو است تا گام اساسی و مقتدری برای رسیدن به آزادی ایران و کوردستان ایران نیز فراهم شود. پیشگامی این اتحاد را دبیرکل سازمان خەبات کوردستان ایران کاک باباشیخ حسینی، استارت زده و بستر همکاری فراهم شده است. همه احزاب بر حق بودن سرنوشت ملت کورد هم نظر بوده است و اکنون وضعیت تنها با واقعیت بینی سیاسی و عدم تحمیل سیاست حزبی برای استفاده عمومی برای امنیت فراهم است.با مد نظر گرفتن این واقعیت ها بزرگترین و بهترین گام ممکن برای تحقق آرمانهای ملت کورد در کوردستان ایران برداشته می شود و با نابودی رژیم آخوندی ایران، می توانم برای حکومتی دموکراتیک و مردم سالار جستجو کرد. حکومتی که دست آخوند و پسمانده های شاه و سلطنتی ها را برای همیشه از ایران کوتاه کند.