احزاب کوردی، سنگر بازگشت و نجات جوانان از باتلاق نابودی
ماردین زاهدی
در سرزمینی که به واسطه حکومت دیکتاتور و ضد مردمی اش، جوان بودن خود به یک خطر بدل شده، سردمداران رژیم ایران با ابزارهایی متنوع و برنامهریزیشده، در حال نابودی نسل آیندهاند. این فقط یک اتهام سیاسی نیست؛ بلکه واقعیتی است که در کوچهها، بیمارستانها، زندانها و قبرستانهای ایران میتوان لمساش کرد. اعتیاد، بیکاری، افسردگی، سرکوب، خودکشی و مهاجرت اجباری، بخشی از پروژهای است که باید آن را «نابودی نسل آینده» نامید. در این مقاله سعی دارم به برخی از مشکلات جامعه که جوانان در ایران به صورت عام و کوردها به صورت خاص گریبانگیر آن هستند، بپردازم. اعتیاد: باتلاقی بیانتها برای نسل جوان اعتیاد یکی از روشنترین و کشندهترین ابزارهای این پروژه است. در مناطق کوردنشین، دسترسی آسان به مواد مخدر، حضور مافیاهای وابسته به سپاه، و نبود زیرساختهای درمانی، باعث شده جوانان بهراحتی در باتلاقی بیانتها فرو روند. طبق گزارش ستاد مبارزه با مواد مخدر در سال ۱۴۰۲، نرخ شیوع اعتیاد در استانهای کوردستان، کرمانشاه و ایلام، بالاتر از میانگین کشوری بوده است. اما ماجرا فقط این نیست. وقتی جوانی از تحصیل، شغل و آینده محروم باشد، طبیعی است که یا به مواد پناه ببرد یا به ناامیدی مطلق. این همان چیزیست که رژیم بهدنبال آن است؛ زیرا جوانی که در گرداب اعتیاد است، دیگر نمیتواند صدای آزادیخواهی باشد. فقر ساختاری سیاستهای اقتصادی رژیم در مناطق مرزی، معادل گرسنگی تدریجیست. در زمستان ۱۴۰۲، طبق آمار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ سال در استان کوردستان حدود ۲۹٪ بوده است؛ در حالی که میانگین کشوری حدود ۲۱٪ اعلام شده. در چنین شرایطی، جوانان ناچارند به کولبری، قاچاق یا مشاغل طاقتفرسا پناه ببرند. سرکوب فرهنگی و هویتی جوان کورد بهخاطر ملیت، مذهب و خواست عدالتطلبانهاش، نه آزادی بیان دارد، نه امکان فعالیت مدنی. زبان، تاریخ، موسیقی و هویتاش یا تحقیر میشود یا ممنوع. افسردگی، خودکشی و سردرگمی بر اساس گزارش سازمان پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۱، استانهای کوردستان، ایلام و کرمانشاه، در بالاترین ردههای خودکشی قرار دارند. این فقط یک عدد نیست؛ فریاد فروخوردهی نسلی است که دیده نمیشود. وزارت بهداشت نیز در طرح ملی سلامت روان گزارش داده که شیوع افسردگی در مناطق غرب کشور، ۱.۵ برابر میانگین کشوری است. مهاجرت اجباری هزاران جوان کورد به اروپا، کشورهای مجاور یا اقلیم ک ردستان پناه میبرند. سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM) در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد که مهاجرت جوانان ایرانی با اصالت کورد، در سه سال اخیر افزایش بیسابقهای داشته است. اغلب آنان با مشاغل سخت، حقوق پایین، شرایط زیستی ناپایدار و دوری از خانواده دستوپنجه نرم میکنند. احزاب کوردی: سنگر بازگشت و بازسازی در دل این تاریکی، احزاب کوردی به پناهگاهی انسانی برای جوانان تبدیل شدهاند؛ سنگرهایی که نهفقط سیاسی، بلکه درمانگر و سازندهاند. بسیاری از جوانان کورد، بهویژه آنان که از دام اعتیاد، افسردگی یا سردرگمی گریختهاند، در صفوف این احزاب با نگاهی نو به زندگی بازمیگردند. در این سازمانها نهتنها خبری از مواد نیست، بلکه نوعی بازسازی هویتی و فکری صورت میگیرد: آموزش سیاسی، آشنایی با ارزشهای ملی، کار گروهی، مسئولیتپذیری و باور به مبارزه باعث میشود جوان سرخورده دیروز، به فردی آگاه، فعال و مسئول تبدیل شود. گویی این احزاب کارکردی چندوجهی دارند؛ نقش خانواده، مدرسه، پناهگاه و حتی مرکز درمانی را همزمان ایفا میکنند. آگاهی، مبارزه، بازسازی مبارزهی امروز فقط با اسلحه نیست؛ با آگاهی، آموزش و سازماندهی است. احزاب کوردی باید در این مسیر، نقش خود را گستردهتر و عمیقتر بازی کنند. از این نقوش میتوان بە: -آموزش بیشتر بە والدین درباره خطرات و علائم اعتیاد - تقویت رسانهها با پیامهای هویتی، امید و مقاومت - سازماندهی شبکههای اجتماعی و مدنی برای پیشگیری از افسردگی و آلودگی - ساخت برنامههایی برای بازسازی جسمی و روانی جوانان کوردستان اشاره کرد که میشود بار این مسئولیت را بیشتر بر دوش سازمانهای جوانان مرتبط با احزاب گذاشت. نتیجهگیری: پروژهی نابودی با مقاومت و مبارزه شکست میخورد. رژیم ایران تلاش میکند کوردستان را از درون تهی کند؛ با ناامیدی، بیماری، بیکاری و سرکوب. اما این تنها یکسوی ماجراست. سوی دیگر، مقاومت و مبارزه است. و در قلب این مقاومت، احزاب کوردی، خانوادهها، روشنفکران، و نسلی تازه ایستادهاند که فریاد میزنند: نابودی، تقدیر ما نیست؛ بازگشت، مبارزه، آگاهی و ایستادگی، تصمیم ماست.