مردم ارجمند کردستان!
احزاب و جريانهاى سياسی کردستان و ايران!
٣٢ سال پيش، مردم بيزار از ستم و ديکتاتورى حاکميت شاهنشاهى در ايران، بهخيابانها آمده و با رنج و قربانى فراوانى توانستند رژيم ضد مردمى و نامشروع ٢٥٠ ٠ ساله سلطنتى را ساقط کرده و ستم و استبداد حاکميت را پايان دهند. قيام مردم ايران در سال ١٣٥٧ هجرى شمسی و به ثمر رسيدن اين قيام عظيم، نقطه عطفى در تاريخ ايران و دستاورد گرانبهايی براى عموم آزاديخواهان و مبارزه دمکراسيخواهى بود، اما متأسفانه مردم ايران ...
عليرغم کسب اين دستاورد بزرگ به کل اهداف و خواستهايشان نرسيدند. شور و شعف حاصله از سرنگونى اين نظام فاسد به اندازهاى مردم ايران را تحت تاثير قرار داده بود که جنب و جوش آخوندها و جايگزین حاکميت و تلاش براى استقرار حکومتى مردمى با منشى دمکراتيک به باد فراموشی سپرده شده بود. آخوندهاى متقلب که زمينههاى توسعه و دست يافتن به حاکميت برايشان از قبل فراهم گشته بود، با توسل به تعصوبات دينى و مذهبى و نهان کردن ظاهر باطنى خود توانستند بر احساس شمار زيادى از مردم غلبه کنند. البته نبايد فراموش نمود که مردم کرد در آن مرحله تاريخى اين افتخار را براى خود به ثبت رسانند و پيش از همه ماهيت واقعى حاکميت آخوندى را دريافتند و پس از آزمايش راههاى مسالمت آميز و گفتگو با حاکميت خطوط خود را با آخوندها مرزبندى نموده و نظام تازه به قدرت رسيده را افشا نموند.
مردم غيور کردستان!
نظام ولايت فقيه در حالى خاطره ٣٢ ساله چپاول دستاورد قيام مردمى ٥٧ ايران را ياد مى کنند که افق پيش رويشان بسيار تاريک و مبهم بوده و در واقع دليلى براى باليدن به اين روز و خوشحالى در اين مناسبت ندارند. کارنامه اين ٣٢ سال حاکميت آخوندها عبارت بوده از مصيبت و سيه روزى و کشتار و زندان و شکنجه و ويرانى و نا اميدى براى مردم ايران. در راستاى بقاى حاکميت قرون وسطايی خود از هیچ جنايت و کشتارى دريغ نکردند و دسته دسته مردم بی گناه اين کشور مصيبت ديده را راهى قبرستان نمودند. ساختار و بافت ارتباطات اجتماعى جامعه را تخريب نموده و اقتصاد تحت پشتوانه منابع سرشار نفت و گاز و ساير منابع طبيعى را رو به زوال و نابودى هدايت کردند، آمار خط فقر و بيکارى بسيار افزايش يافته و به همين منوال معضلات اجتماعى نيز فزونى يافتهاند. احترام و محبت و اهتمام به ارزشهاى انسانى کم رنگ گشته و بدبينى سراسر جامعه را فرا گرفته است.
امروزه مردم زير سلطه آخوندها اميدى به فرداى خود نداشته و از نابودى کليت نظام کمتر نمى خواهند و هر روز جنبشهاى اعتراضى بيشتر در حال رشد و گسترش بوده و شاهد سازماندهى و انسجام بيشتر جنبش هاى اعتراضى در کل شهرهاى ايران هستيم. به خصوص همچنانکه ديديم در کردستان، در تحصن ٢٣ى ارديبهشت در رابطه با اعدام ناجوانمردانه جوانان کرد، مردم چگونه متحد و همصدا و هماهنگ در برابر سرکشيهاى رژيم آخوندى ايستاده و به نظام آخوندى "نه" گفتند.
از سوى ديگر اوضاع رژيم در سطح بين المللى نيز به همان اندازه داخل، داراى شرايط ويژهاى است و اتحاد بی نظيرى از کشورهاى جهان علیه رژيم در جريان است. امروز برنامههاى هستهاى پس از صدور ٤ قطعنامه شوراى امنيت و بن بست گفتگوى کشورهاى ١+٥ با رژيم آخوندى، وارد مرحله حساس و سرنوشت سازى گشته است. کشورهاى جهان و منطقه همه راههاى مسالمت جويانه از گفتگو تا تحريم و تنبيه را آزمايش نموده و به نتيجهاى نرسيدند و به اين واقعيت که رژيم سياستهاى خود را در راستاى حل منازعات تغيير نخواهد داد، پی بردهاند. به همين خاطر اخيرا٠‹ شاهد تغيير رويکرد غرب و به ويژه امريکا درجهت حمايت از اپوزسيون و مخالفان رژيم آخوندى هستيم و مقدمهاى از سياست حمايت از مبارزه مردم ايران در راه سرنگونى رژيم را در دستور کار کشورهاى جهان مشاهده مى کنيم که بايستى همه مردم ايران اعم از اقشار و ملتها اين فرصت را غنيمت شمرده و آنرا از دست ندهند.
از سوى ديگر سياست اشتباه و جاه طلبانه رژيم آخوندى و افزايش مشکلات و بحرانهاى بين المللى و منطقه اى ، موجب شده که نظام آخوندى بيش از هر زمان ديگرى دچار شقه و اختلافات درونى گردد و نهتنها باندهاى مختلف در مقابل يکديگر بايستند، بلکه باندها در درون خود نيز دچار مشکلات و ستيزهاى عميقى گشتهاند و از همه مهمتر جايگاه ولى فقيه دچار مخاطره شده و آن تقدس سابق در نزد پيروان خود را از دست داده است.
در چنين شرايطى بديهى است حاکميت هيچ اميدى به فرداى نظام متزلزلشان نداشته و از همه راهها براى مخفى نگه داشتن اين واقعيت استفاده مى نمايند. در سطح داخلى اعدام و سرکوب و دستگيرى مردم را گسترش داده تا وانمود کنند ، در موضع قدرت هستند و کنترل اوضاع آشفته را در دست دارند. در سطح بين لمللى سخنان و تصميمات کشورهاى بزرگ جهان را به سخره مى گيرند و به خواستهايشان گوش فرا نمى دهند و قيامهاى يکى پس از ديگرى کشورهاى عربی همچون تونس و مصر که زنگ خطرى براى آنها نيز محسوب مى شود، به نتيجه تلاش و کوششهاى خود قلمداد نموده و آنرا به ادامه انقلاب اسلامى خود معرفى مى کنند. اما سرشت همه ديکتاتورها همين بوده که در واپسين رعشههاى مرگ، خود را نيرومند جلوه داده و از موفقيت و پيشرفت و اوج قدرت سخن مى رانند.
حاکميت رژيم آخوندى بيش از همه به اين واقعيت واقف است که عمر نظام خونريز و فاسدشان رو به اتمام است و واپسين لحظات زندگى سياسی خود را پشت سر مى نهند. از سوى ديگر اين واقعيت بر همه آشکار است تا اين رژيم بر سر کار باقى بماند، وضعيت بهبود نخواهد يافت و تنها راه حل و رهايی از يوغ استبداد و نقض حقوق و مشقتها، ريشهکن نمودن اين نظام و نيرومند ساختن سنگرهاى آزاديخواهى در راستاى سرنگونى رژيم ديکتاتور آخوندى و اتحاد و همکارى بين مردم و احزاب سياسی ايرانى و کردستانى است.
مردم انقلابی کردستان!
با مد نظر قرار دادن اين واقعيات لازم است بيش از هر زمان ديگرى آماده و هم صدا و هم موضع باشيم و همه تلاشهايمان را براى سرنگونى اين رژيم متمرکز نماييم و خود را براى گـذر از نظام آخوندى به حاکميتى مردمى و تغيير بنيادين آماده سازيم. لذا ضرورى است از هر فرصتى جهت ضربه زدن به پيکر رژيم و رد و ضديت با قوانين و ارزشهاى تحميلى حاکميت استفاده نماييم و هماهنگ با تهران و اصفهان و تبريز و ساير شهرهاى بزرگ ايران، شهرهاى کردستان نيز خود را براى اعتراض و تظاهرات مردمى و گسترده آماده نموده و در پيشامد هر نوع فرصت و جرقه قيام و خروش احتمالى فورا٠‹ بتوانيم به بهترين شکل ممکن فرصت به دست آمده را در راستاى منافع مردم و ميهنمان بهکار گيريم.
سازمان خهبات کردستان ايران در ياد و خاطره ٢٢ بهمن ماه که هم يادآور روزى تاريخى و افتخارآميز بوده و هم روزهاى تلخ به يغما بردن ثمره رنج و خون و مشقتهاى مردم ايران از سوى آخوندها را در نزدمان تداعى مى کند، خطاب به مردم اعلام مى دارد، اعتراضات مردمى در سطح ايران در حال رشد و گسترش بوده و وقوع تغيير و تحولات بسيار بزرگ و سرنوشت سازى اجتناب ناپذير است، لذا کردستان نيز لزوما٠‹ بايد همچون ساير شهرهاى ايران در آمادگى کامل به سر برده و نه تنها روز ٢٢ بهمن بلکه در هر فرصت و مناسبتى همسو با ساير شهرهاى ايران به موج خروش و اعتراضات فراگیر بپيونديم و از اين طريق ظلم و ستم ستمکاران رژيم حاکم ايران را خاتمه دهيم.
سازمان خهبات کردستان ايران
کميته مرکزى
٢٠ /١١/١٣٨٩