نوشته: میلاد افراز
ثروتهایی که در ایران هیچ گاه به طور جدی مورد توجه قرار نمی گیرند. آیا تا بهحال به کودکان خود و یا کودکان جامعه نگاه کردهایم? آیا تا بهحال از خود پرسیدهایم که کودکان چه حقوقی دارند? و یا باید از چه امکاناتی برخوردار باشند? همه ما انسانهای بزرگ دورهای را تجربه می کنیم که ان را خیلی کم به یاد خواهیم اورد و یا گاهی به کلی فراموشش می کنیم، این دوران که احساسات در اوج پاکیست، پایهای می باشد برای شخصیت و موقعیت اجتماعی فردای ما، بحرانی ترین مرحلهی زندگی می باشد زیرا هر آنچه در این دوره اتفاق می افتد خواسته یا ناخواسته ثبت و ضبط می گردد و در آینده همه اعمال و رفتار ما را کنترل خواهد کرد، به عبارت دیگر هر آنچه که در این مقطع بکاریم در آینده درو خواهیم کرد ((انسانهای فردا در امروز پرورش خواهند يافت.))
همه ما در روز، بچههایی را در کنار خیابان می بینم، مانند، دست فروشها، واکسی ها، تکدی گری... و کارهاى طاقت فرسا، همه ما در روز، اخباری را می شنویم که بچهای مورد اذیت و آزار والدین مبتلا به اعتیاد قرار گرفته و یا کودکانی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند و یا بهعلت بی دقتی والدین کودکانی دیگر در بین ما نیستند و حتی در اخبار می شنویم مادری به خاطر فقر، کودک خود را فروخت و وقایعی این چنینی.
این از کجا سرچشمه می گیرد?
همه بر این قضیه توافق نظر داریم که کودکان سرمایهی آینده ما هستند و ثمره زندگی نسل امروز می باشند، همانطور که ما برای خود شرایطى را انتظار داریم و به دنبال آن می باشیم باید به همان اندازه در فکر نسل بعد از خود باشیم زیرا پارههای تن ما، سرنوشت فردای این کره خاکی می باشند. همانطور که امروز ما برای دنیای خود تعیین تکلیف می کنیم آنها هم درآینده این کار را خواهند کرد.
یک لحظه به گـذشته باز گردیم و دوران کودکی خود را تجسم کنیم: در آن زمان ما از والدین خود چه انتظارى داشتیم? چه آرزوهایی در ذهن خود می پروراندیم? علیرغم این واقعیات نقش و جایگاه حکومتها در کاهش و افزایش نقض حقوق کودکان در جامعه بسیار حائز اهمیت و فاکتور اصلى به شمار مى رود. در جوامع پیشرفته وظایف دولت و جامعه در قبال حقوق کودکان حتى فراتر از والدین نیز مى رود و در مقام قیوم اصلى کودکان جاى خواهند گرفت.
دراین جوامع پیشرفته کودکان حقوق تعریف شدهای دارند به این صورت که از لحاظ آموزش و پرورش، تغذیه، روابط با والدین، تفریح سالم و ورزش حقوق خود را دارا هستند و هیچ احدى به هر بهانهاى قادر به محروم ساختن کودکان از حقوقشان نخواهد بود. اما در کشورهایی که بزرگترها هم هیچ حقوقی ندارند هیچ گاه نمیتوان از حقوق کودکان دفاعی کرد. بطور مثال در ایران، 60% خانوادهها زیر فقر قرار گرفتهاند و معضلات اجتماعى سر به فلک کشیدهاند و از نظر آزادیهای فردی و اجتماعی بسیار محدود می باشند در این شرایط چه انتظاری میرود که یک کودک در محیطى سالم و امن رشد و نمو کند و بتواند از امکانات اجتماعی و حقوقی خود بهره مند شود.
در ایران به دلیل تورم و طرانى و اعتیاد و جو خفقان و سرکوب، خانوادهها در شرایط بحرانی بهسهر می برند، از نظر تغذیه و تفریح و امکانات آموزشی و ورزشی در محرومیت کامل هستند و به دلیل نبود کار و یا دستمزد پایین خانوادهها مجبورند که برای امرار معاش کودکان خود را بهسر کار بفرستند و اعتیاد و قاچاق هم مزید مشکلات کودکان می باشد، زیرا خانوادههایی که با این ناهنجاری دست به گریبانند، اکثرا٠‹ در طبقه فقیر و کم درآمد جامعه می باشند. مزید بر این مشکلات اعتیاد بلاى که در اکثر خانوادهها شاهد آن هستیم عرصه را بر کودکان تنگ تر نموده است. آرى مشکلات اجتماعى همه به مثابه زنجیرى ناگسستنى با هم در ارتباط هستند، در جامعهاى که فقرو فلاکت و بیکارى آمار بسیار بالاى را به خود اخصاص داده است، مسلما بایستى شاهد افزایش اعتیاد و دزدى و طلاق و فحشا و سایر جرایم اجتماعى دیگر و در نهایت پدیده کودک آزارى و نقض حقوق کودکان باشیم. در این اوضاع اسفناک متضرر اصلى کودکان هستند که نه تنها از حقوق پایهاى و ابتداى محروم خواهند ماند، بلکه بسیار شدیدتر دچار آسیبهاى جبران ناپـذیرى همچون ترک تحصیل و روى آوردن به کارهاى کاذب و سو٠’ استفادهاى والدین و بی مهرى و کتک و شکنجههاى روحى و جسمى خواهند شد.
کودکانی که والدینشان در زندان سیاسی و مدنی گرفتار هستند هم وخامت اوضاع به حد اعلا رسیده، در روستاهها هم شاهد شرایط نامطلوب آموزش و پرورش و رعایت نکردن حقوق کودکان هستیم زیرا خدمات دولت در آنجا بسیار ضعیف تر از شهرها می باشد رژیم هیچ نظری به حال روستاییان نمی اندازد زیرا دولت مردان فکر می کنند روستاییان تولید کنندهاند و همه شرایط بر وفق مراد می باشد و خدمات آموزشی و بهداشتی و در روستاهها برای کودکان بسیار محدود بوده و دولت هیچ طرحى برای این مشکل در نظر نگرفته است.
اگر به آمار خانوادههای بی سرپرست و یا معلولین نگاهی بی اندازیم اشک در چشمانمان حلقه می زند. بی مسئولیتی در همه جا بی داد می کند و فساد حکومت و دولتمردان در همه جای ایران قابل مشاهده است. بخاطر رعایت نکردن و اهمیت ندادن به حقوق کودکان در جامعه و به خصوص خانوادهها، شاهد پرپر شدن این آینده سازان هستیم و رژیم هم بفکر بمب هستهای، فناوری اتمی، تسلیحات نظامی قدرت خود میباشد، ما در آرزوی سیر کردن شکم کودکانمان هستیم و رژیم در پی افزایش ناامنی در دنیا و دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه می باشد، ما نگران آموزش کودکان و ترقی جامعه هستیم و رژیم آخوندی بدنبال تشکیل گروهکهای تروریستی. هرچند با وجود این نظام ضد بشرى نسلهاى از کودکانمان نابود و پژمرده شدند و تا این نظام بر سر کار بماند این روند مشقت بار ادامه خواهد داشت، اما با توجه به شرایط کنونى نظام و سیر تحولات منطقه امید بهفرداى روشن بیش از هر زمان دیگرى است. باشد که در فرداى ایران آزاد و دمکراتیک جامعهاى را برپایه شعار کودکان مقدمند بنیاد نهیم و نقض حقوق کودکان را پایان دهیم.