از زمانى که بشريت به اهميت تشکل و احزاب و سازمان به مثابه اهرمى براى نيل به اهداف پی برده و پديدهاى به نام فعاليت و کار حزبی و گروهى را وارد زندگى اجتماعى و سياسی جوامع نموده است، روند تکامل و پيشرفت انسان تغيير و تحولات قابل ملاحظه اى را بهخود ديده است. دير زمانى است که انسان اين حقيقت را کشف نموده که با توسل به کار گروهى و دستهجمعى قادر است سريعتر و کم هزينهتر و به شيوهاى ارگانيک و سازمان يافته بهسوى اهداف خود گام بردارد. امروزه و با پديدار شدن جوامع مدنى همچون اصلى لاينفک از دمکراسی اهميت فعاليت و کار گروهى بيش از هر زمان ديگرى احساس مى شود، بشريت در مسيرى گام نهاده است که تحقق آمال و اهداف خود اعم از سياسی، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى خود را در این گونه فعالیت و مبارزات مى جويد و حتى با مدنظر قرار دادن شرايط زمانى و مکانى و امکانات امروزى جوامع، تحقق اهداف با تکيه بر همفکرى و کار دستهجمعى به يک قانون و به امرى اجتناب ناپذير تبديل شده است.
خلق کرد ساليان مديدى است که مبارزات ملى و آزاديخواهانه خود را از طريق مبارزات حزبی و سازمانى بهپيش مى برد. هر چند متأسفانه در اين باب به آن درجه از رشد و تعالى نرسيده و هنوز نتوانسته از تفکر، حزب به مانند يک اهرم و نه يک آمال، گـذار کند و اين انقلاب ذهنى را در خود ايجاد نموده و به مبارزين صفوف احزاب و بدنه تشکلها انتقال دهد، اما حقيقتا مبارزات خلق کرد به يمن کار گروهى و حزبی پيشرفتهاى قابل توجهاى کسب نموده است. از دستاوردهاى اين نوع مبارزات مى توان، سازماندهى مبارزات کردستان، تمرکز و کاناليزه پتانسيلهاى مبارزاتى جامعه، ايجاد کانون ارتباطى مبارزات و مردم، بهکارگيرى همه متودهاى مبارزاتى از جمله مبارزات ديپلوماسی و تشکيلاتى و آموزش و فعاليت شمارى در اين زمينهها و جلب توجه اذهان عمومى و کشورهاى جهانى به مبارزات مشروع کردستان، پا بر جا ماندن شعله مبارزات، سرزنده نگه داشتن و اميدوارى جامعه، آموزش و پرورش جوانان کردستان و... غیره را برشمرد.
البته در پيش گرفتن مبارزات حزبی با همه متودهاى بهکار گرفته شده مبارزه، هزينه و آسيبهاى نسبى را با مدنظر قرار دادن ددمنشى و ديکتاتورى و شقاوت حاکميت نيز در بر داشته است که مى توان به شهادت جوانان و مردم کردستان در مسير آزادى، مليتاريز نمودن کردستان، بهانه دادن براى ديدگاه امنيتى و تفسير هر حرکتى به مثابه کار حزبی و لزوم شديدترين برخوردهاى حاکميت با آن، اختلاف و ستيز نيروهاى موجود در کردستان با توجه به پديده تعدد احزاب و تفاوت ديدگاههاى مبارزين و قريب والوقوع بودن آن در آينده و....غيره اشاره نمود.
اما با همه اينها نمى توان اهميت حياتى احزاب و تشکلها در پيشبرد جنبش برحق و تحقق خواستهاى مردم کردستان را ناديده گرفت. عليرغم همه آسيبها و موانع و خسارات متحمل شده وابستگى و ارتباط احزاب و مردم کردستان به مانند ارتباط ريشه به آب و تنفس و انسان است.
البته اين را بايد متذکر شد، اين حقيقت لزوما به معناى عدم سستى و ضعف در این ارتباط و ايجاد مشکل در مراحلى نيست. همچنانکه همکنون شاهدیم این ارتباگ دچار تغییر و تحولاتى گشته و به دلیل مشکلات و اختلافاتى که در درون احزاب ايجاد گشته ادامه رسالت کار گروهى با مخاطرات و نقاط ضعفى مواجه گشته است. پديدار گشتن این شرايط اتفاقى و بی دلیل نيست. ارتباط احزاب و مردم هميشه ارتباطى متقابل بوده و هر گونه تغيير و تحولى در طرفین ناخواسته تغييراتى را بر همديگر ايجاد نموده است. هرچند در بطن خود اين يک نقطه قوت بسيار حائز اهميت در اين روند برشمرده مى شود، اما اگر به درستى کنترل و تطبيق داده نشوند و از اين فرصت به خوبی استفاده نشود، خسارات و زیانهاى زيادى را ایجاد مى نماید. احزاب و مردم دو خط موازى و همسو را تداعى مى نمایند که بایستى با اثر پـذیرى متقابل این نزدیکى و همسويى را حفظ نمایند، اگر این خطوط موازى دچار فاصله و انحراف گردند، آن هنگام است که جامعه دهستخوش تغييرات منفى در روند تکامل و رشد و نمو خود خواهد بود.
همسویی و هم آوایی احزاب و تشکلهاى مبارز و مردم کردستان بیش از هر زمان دیگرى ضرورى جلوه مى کند و تلاش براى رفع گسستها و فاصله یکى از حائز اهمیت ترین برنامه و پروژههاى سازمان و احزاب کردستانى است. البته این بدین معنا نیست که تنها عامل اصلى فاصلههاى ایجاد شده احزاب و سازمانهاى سیاسی کردستان بوده و چارهیابی براى این معظل تنها وظیفه احزاب باشد. بی تردید مردم نیز بایستى در این روند همسویی و ارتباط حیاتى یارى رسان بوده و با تحرکات و مسئولیت خطیر خود باید در حرکت لوکومتیو مبارزاتى جنبش حق طلبانه کردستان برروى ریل اصلى خود همکارى نمایند.
در این راستا لازم است احزاب و سازمانها بیش از گذشته به واقعیات امروزى جامعه پی برده و ارتقا٠’ سطح آگاهى و هشیارى مردم را دریابند و به نیاز و رهنمود و نداهاى درون، گوش فرا داده و تا حد ممکن خود را با اين خواستهاى برحق از جمله (اتحاد و همبستگى ) نیروهاى مبارز کردستان، تطبیق و عملى نمایند. در مقابل مردم جامعه نیز همه ناامیدى و خستگیهاى به درازا کشیدن مبارزات و تحولات و سرخوردگى و ناسازگاریها را از خود دور نمایند و مسئولیت پذیرى در قبال میهن و ملت را بیش از گذشته پیشه نموده و فضاى کردستان را به فضاى امیدوار کننده و خوش بین به آینده و سیاسی تبدیل نموده و هر فرد نقش خود را در مبارزات خلق کردستان ایفا نماید. البته احتمالا این سخنان و بسترهاى کنونى در شرایط خفقان و سرکوب و مشکلات عدید اقتصادى هموار نباشد، اما تاریخ نشان داده که تنها ملتهاى به آمال و حقوق خود دست یافتهاند که در راستاى کسب آن مبارزات شایان و هزینههاى را هم متحمل شدهاند.
در نهایت باید گفت با توجه به روند کنونى، تا زمانى که در راستاى بهبود مناسبات احزاب و مردم کردستان گامهاى عملى برداشته نشود و بینش و دیدگاهها مورد دگرگونى قرار نگیرند و در فکر یافتن مکانیزمهاى براى اثر بخشی مستمر طرفین و جلوگیرى از به هدر رفتن انرژیهاى متقابل نباشیم، روند این فرایند رو به افول بیشترى سوق داده خواهد شد و همانا روزى فرا خواهد رسید که فاصله و شکاف احزاب و مردم عمیق و ژرف خواهد شد.