کامل نورانى فرد
رژيم آخوندى مدت زمان مديديست مشروعيت خود را در ميان اکثريت مردم ايران از دست داده و ندا و خواستهى تغيير بنيادين رژيم آخوندى نيز به همين شدت و منوال شنيده مى شود و روز به روز هم اين ندا قدرتمند تر و رساتر مى گردد.
البته شکل گيرى اکثريت نزديک به تمام سرنگونى خواهى طى چندين سال و با صرف هزينههاى بيشمارى شکل گرفته و کم نبودن طيفهايى که به اصلاح طلبان و روند رفرم در نظام آخوندى اميدوار بوده و ساليان مديدى را با اين امید سپرى کرده و کوشيدند مردم را از خط اصلى مبارزه عليه....
ددمنش ترين و ديکتاتورترين نظام تاريخ دور کنند. محمد خاتمى مدت ٨ سال به مردم اطمينان داد که اصلاح طلبى را در سيستم حاکميت آخوندى سرلوحه کارهايش قرار خواهد داد، اما او به مردم خيانت نمود و دستاوردش صرفنظر از کشتار کوى دانشگاه و قتلهاى زنجيرهاى و به زندان افکندن شمار وسيعى از دگر انديشان و فعالين مدنى، افزودن ٨ سال به عمر حاکميت بود. علاوه بر آن شمارى از مردم بار ديگر در انتخابات ٨٨ طيف اطلاح طلبان دولتى را آزمايش نمودند و در نهايت به بن بست رسيدند. البته خدمات سران اين طيف من جمله کروبی و موسوى به بقا و تثبيت نظام در طول ساليان حاکميت آخوندى فراموش نخواهد شد، اما اين انسداد روند اصلاح طلبى در انتخابات ٨٨ به دليل قدرت طلبى و انحصار قدرت از جانب خامنهای و طيف پيرو او بود. به هرحال آنچه حائز اهميت است درک و اثبات اين حقيقت است که در نظام آخوندى واژه اصلاح و رفرم بی معنى و بی سود بوده و تنها با هدف فريب و اعمال قدرت و فشار بيشتر به ملتهاى ستمديده ايران توسط حاکميت مطرح شده است.
افزايش بحرانهاى روزافزون حاکميت به نقطه اى رسيده که ديگر قابل کنترل نمى باشد، به شيوهاى که بحرانها تا دم در ولايت رسيده و حتى باندهاى بسيار نزديک به حاکميت همکنون به انحرافى و منحرف تبديل شدهاند. در سطح بين المللى روند تنش ميان جامعه جهانى و رژيم به مقطعى رسيده که به پايان خط نام برده مى شود و عليرغم اعمال همه تحريمهاى فلج کننده نفتى و تجارى و بانک مرکزى و نظام مالى ايران و طبعات بسيار منفى ايجاد شده، واپسين فرصت بر سر ميز مذاکره به رژيم ددمنش آخوندى داده شده است. در همين راستا احتمال جنگ بسيار افزايش يافته و هر روز بالاترين مقامات کشورهاى جهان به رژيم ايران در رابطه با اين خطر هشدار مى دهند. در سطح داخلى نيز همانطور که بدان اشاره نموديم اکثريت مردم خواستار تغييرات ريشهاى بوده و عليرغم سرکوب و فشارهاى رژيم توتاليتر و پليسى ايران، اما به دليل مشکلات عديدهاى اقتصادى و انسداد سياسی و بی مديريتى حاکميت، مردم کماکان در صحنه بوده و بدون شک مردم با جرقهاى به خيابانها باز خواهند گشت. نکته جالب و حائز اهميت اين است که در سطح داخلى، نظام با شقههاى زيادى روبرو بوده و هر روز شاهد ريزش عوامل و چهرهاى رژيم هستيم و با گـذشت زمان جنگ گرگها افزايش مى يابد. همکنون علاوه بر فتنهگران، منحرفين نيز به خط عليه نظام پيوستهاند و قدرت ولى فهقيه نيز ديگر کارساز نبوده و بهداد نظام نخواهد رسيد. در اين شرايط بغرنج گفتمان تغيير و سرنگونى رژيم بيش از هر زمان ديگرى افزايش يافته و به گفتمان غالب تبديل شده و جوانب و اشکال و زمينههاى آن به سرخط گزارش و اخبار و مقالات و رسانههاى عمومى تبديل گشته است.
در اين ميان با افزايش تنش ميان جامعه جهانى بر سر برنامههاى مشکوک هستهاى با رژيم جاهطلب آخوندى تجزيه و تحليها بر محور قريب والوقوع بودن، تغييرات ريشهاى در سيستم حاکم ايران به حد اعلاى خود رسيده و احتمال جنگ و در نهايت سرنگونى نظام آخوندى و يا بدتر شدن اوضاع افزايش يافته است.
در راستاى همين تحليلها و احتمالات پيش رو دغدغههاى ميان جريانهاى اپوزسيون و ملتهاى تشکيل دهنده ايران مبنى بر هزينه و اشکال تغييرات ايجاد شده است. در اين راستا نظرات مختلفى مشاهده مى شود و مجموعهاى اين تغيير را با هر هزينه و شکلى طلب نموده و مى پـذيرند و در همان حال شمارى تغيير رژيم ر را به هر قيمتى نمى پـذيرند و با آن مخالفت مى ورزند و يا پيشنهاداتى از جمله حمايت از اپوزسيون و مردم ايران و يا افزايش تحريمهارا ارائه مى دهند و دراين رابطه تقسيماتى را مبنى بر تغيير ايدئال و تغيير بدترين قائل مى شوند.
گزينههاى پيش رو به دو دسته تقسيم مى شوند. تغيير رژيم از طريق جنگ خارجى و لشکرکشى به کشور ايران. تغيير از راه تظاهرات خيابانى و قيام ملتهاى ايران و اپوزسيون.
نمى توان انکار نمود که گزينه حمله نظامى با وجود طبعات زيانبار و وايرانگريهاى زيرساختهاى اقتصادى و وجود نيروهاى خارجى و آشفتگى حاصل از آن گزينه بدترين را در بين انتخابهاى ديگر به خود اختصاص خواهد داد. اما واقعيتى را نبايد هرگز فراموش کرد و آن اين است که رژيم ايران خطر بزرگى براى منافع کشورهاى جهان بوده و علنا سردمداران رژيم در محافل عمومى سخن از نابودى کشورهاى به ميان مى آورند و مقاصد جاهطلبانه خود را در راستاى گسترش دامنه نفوذ خود در ساير کشورهاى جهان از راههاى نامشروع و تخريب گرانه مخفى نگاه نمى دارند، حال اين نظام با اين طرز فکر و انديشه درصدد است به هر قيمتى که بوده مخربترين سلاح جهان را کسب نمايد و براى کسب آن عليرغم صرف هزينههاى هنگفت مدت ٨ سال مخفيانه و در خفا و به دور از ديدگان آژانس بين المللى انرژى اتمى برنامههايش را دنبال نموده و با اين عدم شفافيت گمانهزنيهاى بيشمارى را در بين جامعه جهانى برانگيخته است. با اين توضيحات در صورتى که کشورهاى جهان کمر به حمله نظامى و مقابله با تهديدات رژيم ايران بسته باشند هرگز از مردم ايران نظر سنجى نخواهند کرد. اين يک حقيقت است و بايد از آن مطلع باشيم. در اين شرايط وظيفه اپوزسيون و مردم در صورتى که دامنه اين حملات و جنگ گسترش يافته و تنها به تأسيسات اتمى ختم نگردد، براى کاستن از هزينهها و پايان بخشيدن به آشفتگى پيویست و ملحق شدن به اين روند و کنترول اوضاع کشور است.
گزينه ديگر هم گزينه سازماندهى مردم توسط نيروهاى اپوزسيون بوده و تغيير نظام از طريق قيامها و خيزش مردمى و سراسرى مى باشد. عليرغم اينکه تاکنون شاهد قيامهاى بسيار وسيعى در سراسر ايران و به خصوص کردستان بودهايم ، اما تاکنون شاهد اتحاد ملتهاى تشکيل دهنده ايران نبودهايم و همین ضعف فقدان همبستگى موجب شده رژيم طى چندين روز قيام مردم را فرو نشانده و بدترين فشار و سرکوب و در بسيارى از موارد کشتار را عليه مردم اعمال نمايد. اين روند تسلسل باطل تا حدودى مردم را دچار سرخوردگى نموده است.
به عقيده من کما اينکه هنوز اين زمينه تغيير از طريق مردم سراسر ايران فراهم نشده، اما باز هم با توجه به شرايط بسيار وخيم رژيم اين هدف قابل تحقق و دست يابی است و در همان حال نيز عملى و کم هزينه و به نسبت ساير گزينهها ايدالتر جلوه مى نمايد. لازمه تحقق اين هدف کار و گام عملى توسط نيروهاى اپوزسيون در راستاى همبستگى و اتحاد عمومى است. در همين رابطه افزايش تحريمها نيز مى تواند زمينههاى تغيير و خروش مردم را مساعدتر نموده و در همان حال کمکهاى خارجى چه معنوى و چه مادى مى تواند تأثيرات مثبتى داشته باشد.
فراى همه نکات ذکر شده و يارى رسان به اين پروسه نمى بايست افکار و انديشههاى نيروها و برنامههاى پس از تغيير را فراموش نمود و لازم است با درک درست از ساختار ايران واقعبينانه و بر اساس حقوق پايهاى انسان و دمکراسی و حقوق بشر و پلوراليسم و تلورانس گام به جلو نهاد و نشستهاى در رابطه با سيستم آينده و توافقات اوليه نيروهاى ملتهاى تشکيل دهنده ايران مفيد و حائز اهميت خواهد بود.