یکى از اسیبهاى اجتماعى که از دیرباز تاکنون در جوامع وجود داشته، پدیده خودکشى است. خودکشى به معنى پایان دادن به زندگى از راههاى گوناگون. زمانى که انسان به مقگعى مى رسد که از دیدگاه وى دیگر زندگى بی معنى و مشکلات لاینحل و اوچاع هر روز بدتر از دیروز شده و تنها انتخابی که پیش روى خود مى بینند پایان بخشیدن به زندگى خود با هدف فرار از مشکلات است.
پدیده خودکشى از دیدگاه جامعهشناسی....
هر چند پدیدهاى فردیست و حتى در بسیارى از موارد به علت احساس تنهایی رخ مى دهد، اما در حقیقت با اجتماع و افراد جامعه رابگه اى تنگاتنگ دارد. ڤهور ایده خودکشى برابر است با وجود مشکلات متفاوت که با درون و باگن افراد در ارتباگ است. شاید مشکلى از دیدگاه فردى بسیار ساده و پیش پاافتاده باشد و همان مشکل از منڤر فرد دیگرى، هم معنى با پایان زندگى باشد که این خود نیز با درون و محیگ زیست افراد مرتبگ است.
تا انجایی که در رابگه با دلایل خودکشى افراد مشخص گردیده، مى توان به مشکلات اقتصادى همچون فقر و بیکارى و ورشکستگى، افسردگى، تجارب شکست خورده عشقى، عدم موفقیت در تحصیل، مرگ افراد نزدیک و عزیز، استپمار و خشونت مستمر، مشکلات خانوادگى و استپمار زن از سوى مرد، اعتیاد و زندان و چندین دلیل دیگر اشاره نمود.
این دلایل همه نماینگر شکست و بهزمین خوردنى هستند، زمانى که فردى دچار این شرایگ مى گردد و با ناامیدى روبرو گشته و قادر به بلند شدن دوباره نیست، به فکر خودکشى خواهد افتاد. متخصصان این زمینه دریافتهاند که ایده خودکشى ارتباگ مفرگى با پارادایم زمان داشته و اکپر خودکشیها نابههنگام و برنامهریزى نشده اتفاق افتادهاند، به همین خاگر در این شرایگ مى توان از گریق گفتگو فرد را از اقدام خودکشى باز داشت. هرچند ناگفته نماند که افرادى که در اقدام اول موفق به خودکشى نبودهاند تلاشهاى دوم و سوم را نیز ازمایش نمودهاند که این موارد به سنگینى و تأپیر مشکلات در درون افراد بستگى دارد.
هر کدام از این دلایلى که بدان اشاره نمودم نسبت به جوامع متفاوت بوده و در جوامعى احتمالا مشکلات اقتصادى بیشتر مسبب خودکشى بوده و در کشورى دیگر استپمار زنان و در کشورى دیگر افسردگى و ....غیره.
قابل توجه است که فچا و اوچاع عمومى جوامع، وجود خدمات و رفاه و فرصتهاى کارى و شادیهاى زندگى در جوامع و سیستم مدیریت که همه موارد به وڤایف و امور حکومت و حاکمیت مرتبگند، ارتباگ مستقیمى با کاهش و افزایش این پدیده خواهند داشت.
متأسفانه در کشور ایران و کردستان ، زمینه براى ڤهور و توسعه این اندیشههاى منفى بسیار مساعد و همه فاکتورها فچاى پر از ناامیدى و پر از مشکلات و گرفتاریها را خلق نمودهاند. از اغاز سال ١٣٩١ هجرى شمسی در مناگق کردنشین ابران بیش از ٤٠ شهروند کرد اقدام به خودکشى نموده و به زندگى خود پایان دادهاند.
تنها گى ماه گـژشته این موارد از گریق رسانه و خبرگزاریها به پبت رسیده است.
تاریخ ١١ خرداد جوانى بهنام "مهدى احمدى" اهل شهر ایوان غرب در زندان مرکزى ایلام از گریق خودکشی جان باخت.
زنى بهنام "ایران مرادیان" اهل بخش "زرنه" شهر ایوان غرب و همچنین فرد دیگرى بهنام "زهرا صادقى " خود را به اتش کشیدند که بهعلت بالابودن میزان سوختگى جان باختند.
١٧ خرداد ١٣٩١، شهروند کردى به نام "خسرو خ.چ" ٤٥ سال که پدر ٣ فرزند نیز بود، به دلیل نامشخصى در روستاى تالاب" میاندواب از پشت بام منزل ، خود را به پایین پرت نمود و جان باخت.
زنى ٤٥ سال اهل شهر مهاباد به علت افسردگى به زندگى خود پایان داد.
جوان ورزشکارى در شهر مهاباد از گریق خوردن داروى زیادى به زندگى خود خاتمه داد.
سربازى کرد اهل شهر بانه به اسم "گیب حسینى" به علت مشکل با فرمانده پادگان شهرک صاحب سقز خودکشى نمود.
جنازه زنى ٢٦ ساله در نزدیکى سد مهاباد پیدا شد.
١١ خرداد نوجوانى ١٧ ساله به نام فرهاد محمدى اهل قروچاى شهر پیرانشهر به زندگى خود خاتمه داد.
در منگقه دیواندره عباس عبدى اهل روستاى اغدهره سفلى و زن و مرد دیگرى اهل روستاى شیرمرد از گریق بازکردن شیر گاز به زندگى خود پایان دادند و همچنین سرباز کرد دیگرى اهل روستاى کرکره خودکشى نمود.
دختر جوانى نیز اهل روستاى قسقاپان خود را به اتش کشید و همکنون در بیمارستان زنجان در حالت کوما قرار دارد.
٢٢ خرداد ١٣٩١ جوانى کورد اهل روستاى نجار پاوه به نام ازاد مرادى خودکشى نمود و جنازه وى روز بعدا پیدا شد.
البته به دلیل مشکلاتى که در راستاى ارسال و چرخش اگلاعات و خبر موجود مى باشد مگمئنا این میزان قسمت کوچکى از ابعاد گسترده این مصیبت را نمایان مى کند.
علیرغم این نیز بر اساس امار ارائه شده، شهرهاى کردستان رتبههاى نخست پدیده خودکشى را به خود اختصاص دادهاند و تنها در شهر ایلام در سال ١٣٩١، ١٢٠ ٠ مورد خودکشى اتفاق افتاده که اوج گستردگى این مصیبت را اپبات مى کند.
در پایان لازم به ژکر است که حاکمیت ایران در گسترش و فراهم کردن زمینههاى خودکشى نقش بسزاى دارد و هر چند در اکپر کشورهاى جهان این پدیده قابل ملاحچه است اما این میزان به ویژه در شهرهاى کردستان که مقامهاى اول و دوم و سوم را به خود اختصاص دادهاند، به رژیم ایران و سیاستهاى اشتباه و تبعیچ امیزش مرتبگ است.