مجموع رخداد و اتفاقات ٢ سال گـذشته منطقه و کشور ايران شرايط بسيار حساسی را به تصوير مى کشد که براى نيروهاى مخالف رژیم آخوندى ارزشمند و سرنوشت ساز مى باشد و در همان حال نيز وظايف جبهه آزاديخاهان را نيز به همان اندازه حساس و حائز اهميت مى کند.
غلبه گفتمان دمکراسيخواهى و ضد ديکتاتورى در سطح منطقه، فرصتى نادر را براى پيشبرد مبارزات دمکراسيخواهى به وجود آورده و آن کشورهايى که داراى يک نظام ديکتاتورى هستند بيش از هر زمان ديگرى زير تيغ اذهان عمومى جهانيان قرار گرفته و حمايت و همدردى معنوى قابل توجهاى هم براى ازاديخواهان به وجود امده است. عليرغم اين نيز ساختار ايدئولوژى ديکتاتورى آخوندى با همه ديکتاتورهاى ديگر متفاوت بوده و رژيم ايران نظامى نيست که تنها تهديدى براى مردم ايران باشد، بلکه امروز رژیم آخوندى به عنوان بزرگترين خطر براى کل جهان شناخته مى شود و همين دليل نيز موجب انزواى بی سابقه اين رژیم در سطح جهان شده است. اين واقعيت هم به مثابه نقطه قوت و اتکاى براى احزاب و جريانهاى سياسی مخالف رژبم و مردم ايران قلمداد مى شود. همه نشانهها از ضرورت ايجاد اتحاد و گفتمانى مشترک در بين نيروهاى سياسی و مهيا نمودن خود براى تحقق تغير و تحولات بنیيادين حکايت مى کند. گام برداشتن به سوى اين مهم تلاشی فراگير و همه جانبه را مى طلبد و دشوار خواهد بود اگر اجزاى تشکيل دهنده ايران جداگانه در اين راستا در تلاش و تکاپو باشند. به همين خاطر ايجاد جبههاى سراسرى از نيرو و جريانهاى مخالف رژیم آخوندى در اين برهه از زمان بسيار ضرورى و حياتى است.
با نگاهى به صحنه سياسی مبارزه عمومى ملتهاى ايران روشن مى شود که تلاشهايى در اين راستا در جريان است و مبارزين و نيروهاى انقلابی سياسی چه کرد و چه مردمان ديگر ايران، دور هم گرد آمده و بر سر مشکلات سياسی مرتبط گفتگو مى کنند و همچنين فراخوانهايى هم از جانب نيروهاى مشخص اپوزسيون براى ايجاد اتحاد و نزديکى نيروهاى مخالف رژيم شنيده مى شود. هرچند متاسفانه تا کنون هيچ کدام از اين نشستها نتيجهاى آنچنانى را در بر نداشته است، اما خود نشست و گفتگوى نيروهاى سياسی دستاورد و امرى به جا و درستى است. آنچکه لازم و از اهميت برخوردار است، اينست که در ابتدا و در اولين قدم با حسن نيت و اعتماد طرفین با تعیین نقاط مشترکى نشستها را آغاز نموده و پس از توافق بر سر اين نقاط مشترک به موضوعات ديگرى همچون اداره ايران پس از گـذار از نظام آخوندى و نوع سيستم آينده ايران و حق و حقوق همه اقشار و مردمان متفاوت تشکيل دهنده ايران تخصيص داده و بسيار شفاف بدين موضوعات بپردازيم. احتمالا براى آغاز اين مقدمه اعتقاد به اينکه اين نظام ديکتاتور و توتاليتريسم و حامى تروريسم بايد کنار رود و سرنگون شود و همچنين اعتقاد به دمکراسی و حقوق بشر بتوانند همچون نقاط مشترک نيروهاى سياسی مخالف رژیم آخوندى تعين گردند. ناگفته نماند که اتحاد فکرى شرکت کنندگان ، بر روى سرنگونى حاکميت بسیار حائز اهميت است و قسمتى از دلايل شکست تلاشهاى قبلى همين فقدان اتحاد فکرى بر روى اين مسئله بود.
در ادامه همين تلاشها طرح جبهه همبستگى ملى شوراى ملى مقاومت ايران و سازمان مجاهدين خلق ايران نيز مطرح شده و تلاشهاى براى نزديکى و اتحاد نيرو و احزاب سياسی مخالف رژيم و ايجاد يک گفتمان مشترک در جريانست. به عقيده من اين تلاش با تلاشهاى سابق متفاوت بوده و مطمئنا٠‹ جدى تر و پر دستاورد تر خواهد بود.
لازم است اين فرصت مناسب کنونى براى مردم آزاديخواه و نيرو و احزاب انقلابی به بهترين شکل ممکن مغتنم شمرده شود و در راستاى ايجاد يک جبهه سراسرى از همه مردمان ايران انرژى و ارادهاى نو به جامعه تزريق شده و از طريق کم هزينهترين گزينه، تغير و تحولات بنيادين را رقم زد.